Sunday, March 26, 2017

با امید به‌آینده ‌یی درخشان و پرشکوه، در بند هم، چون شیر خروشید مجاهد شهید حوا برزگر


 مشخصات شهید حوا برزگر

محل تولد: قائمشهر

شغل - تحصيل: دیپلم

سن: 23

محل شهادت: قائمشهر

زمان شهادت: 1360
با امید به‌آینده ‌یی درخشان و پرشکوه، در بند هم، چون شیر خروشید

نگاهی به‌زندگینامه مجاهد شهید حوا برزگر

مجاهد شهید حوا برزگر در سال1337 در یكی از روستاهای محروم قائمشهر (چمازكتی) چشم به‌جهان گشود. وی از همان ابتدای دوران كودكی خود، مانند سایر زحمتكشان روستایی آن‌سامان در دامان فقر و رنج بزرگ شد. دوران تحصیلات ابتدایی را در روستا، و متوسطه را در دبیرستان پویای قائمشهر به‌پایان رساند. حوا در دوران تحصیل خود نه‌تنها از‌جمله دانش‌آموزان ممتاز كلاس بود بلكه به‌دلیل خصوصیات مردمی‌اش محبوب همه معلمین و شاگردان كلاس بود.
حوا همیشه در جستجوی راهی برای پایان بخشیدن به‌ وضعیت وخیم مردمی بود كه طی سالیان با آنها زندگی كرده بود. او فعالیتهای مبارزاتی خود را با شروع تظاهرات و اعتراضهای مردمی برای سرنگونی رژیم شاه آغاز كرد. او، همگام با مردم شهر، در افشای جنایات شاه شركت فعال داشت. حوا عضو یكی از هسته‌های مخفی هوادار سازمان در قائمشهر بود كه در آن‌زمان با پخش اطلاعیه و اعلامیه،‌مردم شهر را برای راهپیماییها و فعالیتهای مبارزاتی در مدرسه و محله و روستا بسیج می‌كرد. او برای شركت در نشستهای هسته مقاومت می‌بایست مسافت زیادی را از روستا به‌شهر پیاده طی كند، اما به‌رغم همه محدودیتها و مشكلاتی كه داشت همیشه از اولین افراد حاضر در نشستها و مراسم و دیگر برنامه‌ها بود.
از‌جمله فعالیتهای حوا در دوران قیام خلق، شركت در اعتصابات سراسری مدارس، بسیج نیروهای روستایی به‌خصوص زنان و خواهران جوان و دانش‌آموز در تظاهرات و پخش كتاب و اعلامیه در سطح روستا بود. او در برخورد با مسائل و مشكلات با گشاده‌رویی برخورد كرده و به‌استقبال آنها می‌رفت. وی به‌راستی همانند پرنده‌یی خواهان پرواز و پركشیدن به‌اوج آسمانها بود.
یكی از همرزمان او درباره فعالیتهای مبارزاتی حوا پس از پیروزی انقلاب نوشته‌است: «حوا فعالیت تشكیلاتی خود را به‌عنوان عضو انجمن دانش‌آموزان مسلمان دبیرستان پویا، كه بزرگترین دبیرستان دخترانه شهر بود، آغاز كرد. از همان آغاز با همه مسئولیتهایش همانند دوران قیام برخورد فعال داشت و از اعضای شوراهای اولیه دبیرستانها بود كه در ارتباط با ستاد مجاهدین قرار داشتند. در آن دوران، انجمن در جهت افشای ماهیت ارتجاع حاكم و شناساندن مواضع مجاهدین دست به‌اقدامات گسترده زده و به‌جذب و سازماندهی نیروهای هوادار پرداخته بود.برگزاری مراسم و سخنرانی در مدارس، كار توضیحی، شركت در راهپیماییها، ورزش صبحگاهی و كوهنوردی از‌جمله این فعالیتها بود. حوا ازجمله مسئولان انجمن بود كه با برخوردهای اصولیش توانسته بود امكاناتی ازجمله دفتر انجمن، برنامه ورزش در مدرسه، درست كردن روزنامه و خبرنامه انجمن را به‌راه بیندازد».
به‌زودی دوران تحصیل حوا در دبیرستان به‌پایان می‌رسد و او به‌صورت حرفه‌یی به‌فعالیت می‌پردازد. از این پس او قسمت عمده فعالیتهایش را در روستاها متمركز می‌كند. در گزارشی پیرامون فعالیتهای حوا می‌خوانیم: «او همیشه می‌گفت باید به‌روستائیان آگاهی داد تا دیگربار فریب ارتجاع ‌را نخورند. او در تابستان58 در اردوهایی كه ازطرف جنبش ملی مجاهدین تدارك دیده شده بود، شركت نمود. هم‌چنین مدتی در اردوی منطقه‌یك كه شامل روستاهای شرق قائمشهر از قبیل كوتنا و ابوصالح بود و مدتی در اردوی منطقه‌2 شامل روستاهای جنوب غربی مانند فندری و عرب‌خیل فعالیت می‌كرد. او در این اردوها به‌خصوص در روستای سیدابوصالح همدوش دیگر برادران و خواهرانش در تعلیم و سوادآموزی روستاییان، بهداشت، جاده‌سازی و پل‌سازی و شن‌ریزی و كلاسهای خیاطی و دیگر فعالیتهای عمران شركت فعال داشت. دراثر تماس و برخوردهایی كه با زنان روستایی داشت، به‌خاطر سادگی و بی‌آلایش بودنش به‌ویژه با زنان روستایی ارتباط بسیار نزدیكی برقرار می‌كرد و آنها احساس یگانگی و نزدیكی خاصی با وی داشتند. او به‌قدری محبوب اهالی روستا بود كه هروقت كودكان برای آوردن آب به‌سرچشمه می‌رفتند سراغش را می‌گرفتند. قلب مهربانش همیشه برای مردم می‌تپید و لحظه‌یی از آنان غافل نبود. او با مسئولیتهایش وحدت كامل داشت و هركاری كه به‌وی محول می‌شد از دل و جان انجام می‌داد. هیچ‌وقت كلمه «نه» از زبانش شنیده نمی‌شد». در گزارش دیگری می‌خوانیم:‌«ساده و فروتن بود. هیچ‌كس در برخورد با او احساس جدایی نمی‌كرد. با انگیزه و پیگیر و صادق و امین در گفتار و كردار».
حوا از‌جمله میلیشیاهای پرشوری بود كه به‌دلیل صلاحیتهایش حوزه مسئولیتش مرتباً تغییر می‌كرد و هربار مسئولیت بیشتری به‌دوش می‌كشید.
در سرفصل 30خرداد60 حوا بردامنه مسئولیتهایش افزود و مسئولیت بیشتری را در نهادهای خواهران در بخش اجتماعی‌را به‌عهده گرفت. مدتی بعد مسئولیت چند تیم عملیاتی خواهران را عهده‌دار گشت. یكی از مسئولان او در گزارشی نوشته است: «حوا با روحیه‌یی رزمنده، تیمهای عملیاتی تحت مسئولیتش را سازماندهی می‌كرد. با وجود جّو شدیداً نظامی و امنیتی قائمشهر و با وجود این‌كه خود حوا عنصر شناخته‌شده‌یی بود با سری پرشور و نظمی چشم‌گیر بر سر قرارهایش حاضر می‌شد و یكی از افرادی بود كه تیمهای تحت مسئولیتش به‌صورت روزانه یك عملیات نظامی كوچك ، را انجام می‌دادند. عاقبت حوای قهرمان در اواخر تابستان60 توسط مزدوران شناسایی و دستگیر شد.
در گزارشی پیرامون زندان حوا آمده است:‌«او در مكانی زندانی شد كه دو سال پیش در مدرسه‌اش كانون مبارزه علیه دیكتاتوری شاه را شروع كرده بود. در قائمشهر به‌خاطر كمبود جا، مدرسه پویا را كه بزرگترین مدرسه شهر، و دارای رشته‌های ریاضی، فیزیك و تجربی بود به‌زندان زنان تبدیل كرده بودند و اولین زندانیانش امثال حوا بودند. وقتی او را در آن زندان دیدم خاطرات دوران اعتصابهای دبیرستانها، حمله و هجومهای پلیس و تجدید ‌شد. یادم آمد در اولین اعتصابی كه در مدرسه شده بود 5روز متحصن شدیم و حوا با این‌كه مشكلات خانوادگی بسیاری داشت اما سه‌شبانه‌روز به‌خانه‌اش نرفت. شب و روز در حیاط مدرسه با دیگر دوستان مبارزش به‌مقاومت پرداخت».
در زندان حوای قهرمان به‌زیر شكنجه برده می‌شود. در گزارش یكی از همبندانش می‌خوانیم:‌«حوا فرد شناخته شده‌یی بود به‌همین دلیل جلادان رژیم مانند مختار اسماعیلی، ارسلان، اصغر وكه در رذالت و دنائت شهره آفاق بودند بیشترین فشارها را بر حوا وارد كردند تا او را درهم بشكنند. اما او نه تنها مقاوم و استوار ایستاد بلكه در اوج انقلابیگری تصمیم به‌تهاجم گرفت و در همان زندان به‌یكی از مزدوران به‌نام مختار اسماعیلی حمله كرد و وی را به‌سزاى اعمالش رساند». شرح این عملیات دلاورانه حوا در یكی دیگر از گزارشها چنین آمده است: «در یكی از صبحهای مهر ماه60 خبری مانند توپ در شهر پیچید. "مجاهدین عملیات كردند و مختار اسماعیلی، رئیس جلاد زندان و رئیس لومپن كمیته شهر را مجازات كردند". همه مختار را به‌عنوان یك لات و لومپن می‌شناختند. او در ضرب و شتم هواداران در قائمشهر معروف بود و در شهادت میلیشیا قهرمان سمیه نقره‌خواجا نیز دست داشته است. وقتی خبر در شهر پیچید همه از هم می‌پرسیدند چه كسی این عملیات قهرمانانه را انجام داده است؟ و بعد معلوم شد كه یك خواهر میلیشیا این كار را كرده مردم با تحسین بسیار صدها درود به‌او می‌فرستادند. بلافاصله پس از حمله حوا به‌مختار مسیر خیابان به‌كمیته بسته شد، بیمارستان شهر به‌اشغال پاسداران درآمد، آمبولانسها آژیركشان در رفت‌‌و‌آمد و شهر پر از گشتیها بودند. حادثه‌یی كه در درون زندان صورت گرفت، ولی آنها شهر را محاصره كردند. بله اخبار درست بود. حوا می‌دانست چندروز دیگر تیرباران خواهد شد. لذا تصمیم گرفت آخرین ضربات را بر مزدوران و شكنجه‌گران كمیته و سپاه وارد كند. حوا، قهرمان در زنجیر، توانسته بود به‌طریقی از آشپزخانه زندان كاردی را به‌دست آورد و در صبح زود برنامه‌اش را به‌اجرا درآورد. مختار معمولاً در اتاق كنار اتاق زنان می‌خوابید. خواهران زندانی دلی پر‌كینه از شكنجه‌ها و شلاقها و برخوردهای زشت اخلاقیش داشتند و حوا برای نشان دادن اوج نفرتش، صبح زود به‌بهانه حمام كردن، بلند شد و رفت و كارد را برداشت و با گامهای مصمم به‌طرف مختار رفت، و كارد را در ‌قلبش فرود آورد. سپس به‌سمت كلتی كه در دستان مختار بود حمله‌ور شد و در درگیری بین آنها ناگهان صدای شلیكی برخاست و در نتیجه مزدوران دیگر متوجه شدند و برسر حوا ریختند. او به‌راستی شیری بود كه در بند هم می‌غرید».
بعد از این عملیات متهورانه حوای قهرمان به‌زیر شدیدترین شكنجه‌ها برده می‌شود اما چون كوهی استوار مقاومت می‌كند و عاقبت در 20مهر60 او را برای تیرباران صدا می‌كنند. یكی از همبندان حوا كه شاهد رفتن او به‌میدان تیرباران بوده در گزارشی نوشته است:‌«وقتی صدایش كردند با آمادگی از قبل به‌سرعت برخاست، چادرش را محكم بست و با نهایت خضوع از سایر همبندانش خداحافظی كرد و با غرور تمام از اتاق خارج شد. با فریاد مرگ بر‌خمینی، زنده‌باد آزادی، زندان را ترك كرد. همراه او خواهر مجاهد نسرین خسروی را نیز چون همبند حوا بود، به‌اتهام شركت در این عملیات انقلابی اعدام كردند».
مزدوران از فرط كینه‌یی كه نسبت به‌این زن دلاور مجاهد خلق داشتند با شلیك بیش‌از 6گلوله ژ3، جسدش را متلاشی كرده و سپس برای زهرچشم گرفتن روستاییان جسد متلاشی را به‌خانواده‌اش دادند. در گزارشی از وضعیت دفن حوای قهرمان می‌خوانیم:‌«وقتی جسد را تحویل پدر و مادرش دادند، روستائیان با اندوه بسیار به‌استقبال رفته و جمع شدند تا به‌صورتی شایسته قهرمان خود را در گورستان عمومی ده دفن كنند. اما مزدوران مانع‌شدند. سرانجام جسد توسط خانواده‌اش در خانه‌شان غسل داده شد و در باغچه حیاطشان دفن گردید. همان باغچه‌یی كه حوا روزگاری بر آن بازی می‌كرد و درس می‌خواند. این‌بار حوا در باغچه‌یی دفن شد تا در بهار بزرگ خلق سبز شود، جوانه زند، گل و شكوفه بیاورد و گندم بیاورد و خوشه‌های گندم را به‌طور مساوی بین مردم محروم تقسیم كند».

وصیتنامه مجاهد شهید حوا برزگر


وصیتنامه‌ام را با امید به‌آینده‌یی درخشان و پرشكوه آغاز می‌كنم.
بسم‌الله الرحمن الرحیم
خُطّ الموت علی وُلد آدم مخطّ القلاده‌‌‌‌‌‌‌ علی جید الفتاه‌‌‌‌‌‌‌ و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الی یوسف (از امام حسین)
مرگ بر اولاد آدم لازم گشته هم‌چنان كه گردنبند برای نوعروس و من برای ملاقات با اجداد پاكم چنان مشتاقم كه یعقوب برای دیدار یوسف.

به‌نام خدا
و به‌نام خلق قهرمان ایران
من حورا برزگر متولد سال1337 فرزند علی در قائمشهر می‌باشم.
سلام گرم بر تمامی انقلابیون، مشعلداران آگاهی و میلیشیای قهرمان. شرایطی كه به‌سر‌می‌بریم شرایط حساسی است كه سازمان ما از هرطرف مورد حمله و هجوم قرار می‌گیرد. حمله به‌مراكز، ویران كردن كتابخانه‌ها، دستگیری و ضرب و شتم بچه‌ها به‌شدت ادامه دارد. با اعتقاد به‌آرمانمان، تمام جریانات ضدبشری ضدتوحیدی و ارتجاعی سد راه تكامل‌اند و به‌زودی ازبین می‌روند. اگر معتقد به‌این رهنمود حسین (ان‌الحیوه‌‌‌‌‌‌‌ عقیده‌‌‌‌‌‌‌ و جهاد ـ زندگی عقیده و جهاد در راه آن است) هستیم و اعتقاد راسخ داریم كه ارابه تكامل از روی خونها می‌گذرد، باید بهای یك‌جریان تكاملی را بپردازیم و بدانیم كه بنابه‌گفته علی: انّ امرنا صعب مستعصب. راه انقلاب راه بس دشوار و سختی است و امید به‌آینده‌یی درخشان و بس پرشكوه ـ‌كه نسلهای آینده قضاوت خواهند كرد‌ـ داشته باشیم. امید به‌این‌كه بعد از هرسختی و مشكلی، آسانی است كه آرامش‌بخش قلبهاست (اشاره به‌سوره انشراح) این سختی (و بن‌بستها) را آن جریانی می‌تواند بشكند كه درك عمیقی از جامعه داشته باشد. بعد از انقلاب، سازمان مجاهدین خلق ایران تنها جریانی بود كه در خط اصولی حركت كرد و به‌همین خاطر است كه از هرطرف، چه دوستان دیروزی كه اكنون فعالیت بی‌آزار خود را در حمله به‌ارزشها و مركزیت (مسعود، این تجسم انقلابی راستین) می‌بینند، چه اپورتونیسم راست و چه جریانات ارتجاعی، مورد شدیدترین حملات قرار می‌گیرد، این‌جاست كه باید بهای انقلابی بودن جریانش را بپردازد، منافق، ضدانقلاب و همكار كودتاچیان قلمداد شود. آیا سزاوار است به‌رشیدترین و عزیزترین فرزندان خلق، چنین تهمتهایی زده شود؟ بله از صدر اسلام تابه‌حال، همین جریانات ضدتكاملی بودند كه به‌سر حضرت محمد خاكستر می‌ریختند، به‌علی كافر و به‌حسین نیز خارجی می‌گفتند. حال نیز باید به‌كسانی‌كه راه حسین‌ها، علی‌ها، حنیف‌ها، سعیدها و رضایی‌ها را می‌روند چنین بگویند. با توجه به‌ محدود شدن فعالیت و آزادی سیاسی، میلیشیای قهرمان به‌دونكته توجه كنند.
1ـ در حفظ و بقای خود بكوشند.
2ـ در حفظ و بقای سازمان كوشیده و حداكثر توان و انرژی را بگذارند.
من آگاهانه و آزادانه به‌جریان مجاهدین پیوستم و آرمانهای توحیدی را در این سازمان یافتم و در حال سلامت و هوشیاری كافی این كلمات را تكرار می‌كنم.
امیدوارم فرد شایسته‌یی برای سازمان و خلقم و بنده مخلصی برای الله بوده باشم.
پیش به‌سوی جامعه بی‌طبقه توحیدی
آرمان تمامی مستضعفین
ساعت 10/30 روز دوشنبه 59/6/31
امضا
از خواندن نماز و كمك به‌محرومان كوتاهی نكنید.
متن نامه مجاهد شهید حوا برزگر به‌خانواده‌اش
این نامه را به‌امید آینده‌یی كه شما خانواده‌ها اسلحه به‌دست بگیرید و بر دشمن بشورید می‌نویسم.
بسم‌الله الرحمن الرحیم
خانواده عزیزم، امیدوارم كه دربرابر سختیها صبر و استقامت داشته باشید. من تا آن‌جا كه امكان داشت احترامتان را به‌جای می‌آوردم و در مواردی كه كوتاهی شده است امیدوارم مرا ببخشید. می‌دانم شما درد و رنج زیادی را تحمل كردید، چرا‌كه از قشر محروم و بالنده جامعه‌اید. می‌دانم كه این سختی كشیدن در زندگی، به‌قول برادر مجاهد مجید شریف‌واقفی، هنگامی‌كه همه مردم به‌حق خودشان برسند و در آسایش زندگی كنند، تمام خواهد شد و شما نیز در آسایشید .
و ما لكم لاتقاتلون فی سبیل الله والمستضعفین من الرجال والنساء والولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه‌‌‌‌‌‌‌ الظالم اهلها واجعل لنا من لدنك ولیاً واجعل لنا من لدنك نصیراً(آیه‌74 سوره نساء).

چرا در راه خدا جهاد نمی‌كنید. درصورتی كه جمعی ناتوان از مرد و زن و كودك شما كه در این شهر (مكه) اسیر ظلم و كفارند، آنها دائم می‌گویند بارخدایا ما را از این شهری كه مردمش ستمكارند بیرون آر و از جانب خود برای ما بیچارگان نگهدار و یاری بفرست.
به‌قول امامان كه می‌گویند: كسی (فریاد دادخواهی) مظلومی را بشنود و به‌كمكش نشتابد مسلمان نیست، من چطوری می‌توانم خود را پیرو علی(ع) بدانم درحالی‌كه در تمام نقاط كشورمان چشمان خواهران و برادران را، كه چیزی جز حق‌طلبی و آزادیخواهی نمی‌گویند، از حدقه درمی‌آورند ساكت بنشینم؟
اگرچه در عوض یك‌چشم، صدها چشم و عوض شكسته شدن یك‌دست هزاران رهرو پیدا می‌شود. من چطور خود را طرفدار اسلام ضداستثمار و انقلابی بدانم، وقتی می‌بینم عده‌یی با نام اسلام، آزادیها را محدود، انقلابیون را سركوب، فئودالها را مسلح و سرمایه‌داری را حفظ می‌كنند. آیا اسلامی كه حضرت محمد ارائه كرد اینها را داشت؟ یا ضدظلم و خفقان و جنایت و ضداستثمار بوده است؟ من چطور می‌توانم خودم را مسلمان بدانم ولی از مسلمانی و انسانیت دفاع نكنم؟
خانواده‌ام، شما مثل خانواده رضایی‌ها، پورعلی‌ها، نادعلی‌ها باشید.
سخنی با تو برادرم، با این‌كه در بیرون فشار زیادی را تحمل می‌كردی، ولی رفتارت با من اصولی بوده است. امیدوارم كه همیشه حق را بگویید و راه ‌‌آن‌را‌ طی كنید.
تو خواهرم، همیشه شجاع باش و مثل دیگر خواهران قهرمانم، پیام خون شهدا را به‌گوش مردم برسان.
شما خانواده، به‌فامیلهایم بگویید برایم گریه نكنند. جنایتكاران مدت زیادی دوام نمی‌آورند.

تو را به خاك نسپرديم

 كه تو هر لحظه ميرويی و سبز ميشوی
 تو هر لحظه جوانه ميزنی و ميشكفي
 در خاكِ باغچه قلبهای خلقی كه اينك بپاخاسته است!

منصور حلاج؛ با زبان سرخ و سرِ سبز، بر سر دار رفت



حسین بن‌منصورحلاج از معروفترین بزرگان اهل تصوف به‌دارکشیده شد.


حلاج در سال 237 هجری در ولایت طوربیضاء از نواحی فارس به‌دنیا آمد. وی در جوانی برای تحصیل به‌بغداد رفت و در فلسفه، عرفان و تصوف، سرآمد روزگار خود شد. حلاج از نزدیکان صوفیانی همچون جنیدبغدادی بود.
برخی، کراماتی را به‌منصورحلاج نسبت داده‌اند.
حلاج با ظلم و ستم دربار خلیفه عباسی شدیدا مخالف بود و جنایتهای آنان زیر پرده دین را افشا می‌کرد. ازاین‌رو دستگاه خلیفه  دنبال بهانه‌ می‌گشت تا وی را اعدام کند.
سرانجام، حامدبن‌عباس، وزیر مقتدر، خلیفه عباسی باگرفتن فتوا ازآخوندهای درباری، حلاج را به‌جرم زندقه ابتدا ۱۰۰۰ضربه شلاق زدند و علاوه بر شکنجه‌های دیگر، او را به‌دار آویختند و جنازه‌اش را آتش زده خاکسترش را برباد دادند.
نقل است که حلاج وقتی در زیر شکنجه بود با خون خود، صورتش را گلگون می‌کرد و می‌گفت نمی‌خواهم رویم را زرد ببینند.
ضرب‌المثل معروف فارسی که می‌گوید”زبان سرخ، سر سبز می‌دهد بر دار”، از زمان به‌دارکشیده‌شدن حلاج به‌خاطر افشاگریهایش رواج پیدا کرده است.
عطارنیشابوری در مورد حلاج می‌گوید
چون شد آن‌حلاج بر دار آن‌زمان
جز اناالحق می‌نرفتش بر زبان
چون زبان او همی نشناختند
چار دست‌و، پای او انداختند
هرکه را با اژدهایی هفت‌سر
در سرش افتاده دایم خورد و خَور
زین چنین بازیش بسیار اوفتد

کمترین چیزیش سر دار اوفتد

Thursday, March 16, 2017

به‌یاد نقدی، آن‌که همیشه زنده است


شهید محمد حسین نقدی

با طنین صدایش، با طراوت خنده‌هایش، با احساس به‌غایت لطیفش و با همه عشقش به‌مقاومت ، به‌رهبری مقاومت،  به‌رزمندگان ارتش آزادی، ”به خویشان، به دوستان، به یاران آشنا؛ به مردان تیزخشم که پیکار می کنند”… آری، آری، نقدی با همه این یادگارهایش همیشه زنده است.
شهید محمدحسین نقدی عضو فعال و پرشور شورای ملی مقاومت، در اسفندماه 1371 توسط یک گروه از تروریستهای رژیم آخوندی در رم به‌شهادت رسید. او نزدیک به یک‌دهه نمایندگی شورا را در ایتالیا به‌عهده داشت.
محمدحسین نقدی درسال 1330 در یزد متولد شد. در دوران دانشجویی که مقارن سالهای آخر دهه 40 بود چندین بار به دلیل اعتراضات دانشجویی و هواداری از جنبش انقلابی، دستیگر و زندانی شد. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، مدتی در شرکت نفت و سپس در سازمان انرژی اتمی مشغول به‌کار شد. در سال 1359 با استفاده از یک بورس تحصیلی به ایتالیا رفت و در مدرسه مدیریت میلان دوره تخصصی عالی را به‌پایان رساند. پس از بازگشت از ایتالیا، در اوایل سال 60 به‌استخدام وزارت‌خارجه درآمد و به‌عنوان کاردار سفارت ایران در رم، به‌کار مشغول شد. پس از فرارسیدن 30خرداد و افزایش سرکوب و اختناق و به‌راه‌افتادن موج اعدامها، نقدی جبهه مقاومت را برگزید و به شورای ملی مقاومت ایران پیوست و با تلاشی بی‌وقفه، گامهای ارزشمندی را در معرفی جنبش مقاومت ایران و افشای جنایات رژیم ضدبشری برداشت و حمایت بسیاری از شخصیتها و مسئولان احزاب، سندیکاها و مجامع حقوق‌بشری را از شورای ملی مقاومت جلب نمود. آخرین تلاش نقدی در راه تشکیل «کمیته همبستگی پارلمان ایتالیا با شورای ملی مقاومت» پس از شهادت او به بار نشست
.

نقدی در یکی از نامه‌هایش به مسئول شورای ملی مقاومت به مناسبت پیروزی مقاومت بعد از یک اعتصاب غذای ده روزه و محکومیت رژیم آخوندی در مجمع عمومی سازمان ملل می‌نویسد:
 از جانب خود و از طرف همه‌ی شرکت‌کنندگان در اعتصاب غذا و تظاهرات رم، این پیروزی بزرگ را به مردم ایران، به همرزمان درزنجیرمان که این روزها با شدتی باز هم بیشتر تحت شکنجه‌های ددمنشانه‌ی جلادان خمینی و در معرض اعدام هستند، به خیل بیکران شهدای مقاومت انقلابی، به رزمندگان و فرماندهان ارتش آزادیبخش ملی، به خواهر مجاهد مریم رجوی که پیام امیدبخش و افشاگرانه‌اش در آغاز اعتصاب، روحی تازه در ما دمید و همچون پتکی پولادین، آخرین تلاش مذبوحانه خمینی و ایادی‌اش را برای نجات از محکومیت در مجمع عمومی ملل متحد، درهم‌شکست و به تو که با شجاعت و درایت، ما را در مبارزه‌یی سخت برعلیه ضحاک زمان و برای استقرار صلح و آزادی، رهبری می‌کنی، شادباش می‌گویم.
دادگاه ایتالیا : گشودن پرونده جنایت بار رژیم و محاکمه غیابی یکی از قاتلان شهید نقدی
صبح روز چهارشنبه 21اردیبهشت 84، دادگاه کیفری رم، محاکمه یکی از قاتلان شهید سرفراز مقاومت محمد‌حسین نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا را آغاز نمود. محمدحسین نقدی، در اسفندماه 1371 توسط یک گروه از تروریستهای رژیم آخوندی به‌شهادت رسید.
مقاومت ایران از همان تاریخ، همواره خواستار معرفی عاملان و آمران این جنایت ضدبشری و محاکمه آنان بوده است 
در نخستین جلسه دادگاه که با حضور جمع کثیری از خبرنگاران رسانه‌های  ایتالیایی و بین‌المللی مستقر در رم برگزار گردید، قاضی فرانچسکو آماتو از قضات سرشناس ایتالیا، به‌همراه هفت‌قاضی دیگر، بررسی کیفرخواست مفصلی را که دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا در مورد ترور نقدی تنظیم کرده است، آغاز نمود.
در این جلسه وکلای مدافع شاکیان خصوصی، آقایان پائولو سودانی و پروفسور کارلو تائورمینا نماینده مجلس ایتالیا و از برجسته‌ترین وکلای این کشور حضور داشتند.
دادستان ویژه ضدتروریسم ایتالیا آقای فرانکو یونتا در این جلسه‌ی دادگاه، توضیحاتی در مورد کیفرخواست، خطاب به قضات ارائه نمود. پرونده  3000صفحه‌یی که دادستانی ویژه ضدتروریسم در مورد ترور محمدحسین نقدی تدوین نموده است به‌خوبی نقش مستقیم رژیم آخوندی و سفارت رژیم و وزارت اطلاعات و دیپلومات‌تروریستهای رژیم را در این جنایت برملا می‌سازد. محققان و کارشناسان ایتالیایی از چندین ارگان دولتی این کشور، طی تحقیقات گسترده‌یی که چندسال به‌طول انجامیده است شواهد و اسناد انکارناپذیری در مورد تروریسم رژیم آخوندی و عملکرد آن گرد آورده‌اند.
وکلای مدافع شورای ملی مقاومت ایران در صحبت با خبرنگاران تأکید کردند که برای اولین بار در یک دادگاه اروپایی، یک کارگزار رسمی رژیم ایران به اتهام شرکت در قتل یکی از مخالفان این رژیم، محاکمه می‌گردد.
در این پرونده، دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا تأکید می‌کند که ترور شهید نقدی، بخشی از یک کارزار گسترده رژیم ایران برای نابودی فیزیکی مخالفان خود، به‌ویژه اعضای شورای ملی مقاومت ایران، در خارج کشور بوده است.

مریم رجوی:  ایتالیا درمقابل یک آزمایش تاریخی
 خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت، خواستار معرفی آمران و عاملان این ترور و محاکمه سران رژیم آخوندی به‌خاطر جنایت علیه بشریت شد.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت طی اطلاعیه مورخ 21 اردیبهشت 84 خود، با اعلام این مطلب افزود: « از همان روز اول، نقش سفارت رژیم آخوندی و دیپلومات‌تروریستهای رژیم آخوندی در رم دراین ترور جنایتکارانه روشن بود و مقاومت ایران، جزییات آن را افشا نمود.
بر اساس اطلاعات مقاومت ایران، قتل نماینده شورای ملی مقاومت در ایتالیا، همچون ترور دکتر کاظم رجوی نماینده شورای ملی مقاومت در سوئیس و کمیسیون حقوق‌بشر، جنایت فجیع میکونوس و ترور دیگر مخالفان در خارج کشور به‌دستور مستقیم خامنه‌ای و رفسنجانی انجام
شده است.
خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران، همزمان با شروع این دادگاه خطاب به دستگاه قضاییه ایتالیا گفت:
 مردم ایران 13سال است که در انتظار محاکمه عاملان و آمران قتل آقای محمدحسین نقدی هستند و امروز قضاییه ایتالیا در مقابل یک آزمایش تاریخی قرار گرفته است.
 وی از قضات شریف و شجاع این کشور خواست به‌دور از هرگونه ملاحظه سیاسی و دیپلوماتیک و کارشکنی‌هایی که استبداد مذهبی و تروریستی حاکم برایران در جریان این محاکمه خواهد کرد، عاملان و آمران این جنایت فجیع را معرفی و احکام جلب بین‌المللی برای آنان صادر کنند. وی از دولت، دادستانی، مقامات مسئول و کلیه ارگانها و سرویسهای ایتالیایی خواست که همکاری لازم را برای این محاکمه به‌عمل آورده و اطلاعات و اسناد لازم را در اختیار دادگاه قرار دهند.
رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران بر ضرورت اتخاذ تصمیمات لازم‌الاجرای بین‌المللی علیه رژیم آخوندی به‌خاطر اعدام 120هزار تن از فرزندان آزادیخواه مردم ایران و شکنجه و قتل‌عام زندانیان سیاسی، صدها عملیات تروریستی در خارج کشور، قتلهای زنجیره‌‌یی و تبعیض و سرکوبی علیه زنان و اقلیتهای قومی و مذهبی تأکید کرد و خواستار محاکمه خامنه‌ای و رفسنجانی و خاتمی و دیگر سردمداران این رژیم در یک دادگاه بین‌المللی به‌خاطر جنایت علیه بشریت شد.
شایان ذکر است که در سال 1375 دادگاه برلین در پایان محاکمه متهمان جنایت رستوران میکونوس اعلام کرد کمیته‌یی  متشکل از خامنه‌ای رهبر، رفسنجانی رئیس‌جمهور، ولایتی، وزیر خارجه، و فلاحیان، وزیر اطلاعات رژیم آخوندی، دستور قتل مخالفان را صادر می‌کند و خواستار دستگیری آنان شد».




Saturday, March 11, 2017

دیدار مریم رجوی از نمایشگاه عکس ۱۵۰ سال مبارزه زنان ایران در راه آزادی و آرمان برابری

دیدار مریم رجوی از نمایشگاه عکس ۱۵۰ سال مبارزه زنان ایران در راه آزادی و آرمان برابری

دیدار مریم رجوی از نمایشگاه عکس ۱۵۰ سال مبارزه زنان ایران در راه آزادی و آرمان برابری

دیدار مریم رجوی از نمایشگاه عکس ۱۵۰ سال مبارزه زنان ایران در راه آزادی و آرمان برابری
در جریان کنفرانس بین‌المللی به‌مناسبت روز جهانی زن در آلبانی، یک نمایشگاه عکس، از مبارزات ۱۵۰ساله زنان ایران در راه آزادی همراه با تصاویری از زنان پیشتاز و آزادیخواه ایران، در معرض بازدید شرکت کنندگان در این کنفرانس قرار گرفت.
 
 
مریم رجوی ضمن بازدید از این نمایشگاه، طی سخنانی به تقدیر از مبارزات زنان ایران پرداخت و با تقدیم گل نسبت به زنان شهید و پیشتاز و مجاهدان و مبارزان راه آزادی ادای احترام کرد.
 
 
وی گفت:
از همه کسانی که دست‌اندرکار تهیه و تدارک این ابتکار زیبا بودند، و این صحنه‌ها را برای ما مجدداً یادآوری کردند صمیمانه تشکر و سپاسگزاری می‌کنم.
به این دلیل که لحظاتی از راه طولانی و پر مشقت زن ایرانی را در این سالیان آن هم در نبرد با چند دیکتاتوری به‌تصویر کشیده‌اند.
این، تاریخ قهرمانی زن ایرانی است و البته تاریخ رنج‌های زنان ایران هم هست.
عکس‌هایی در این جا هست انگار که هر کدامش هر تابلوش داره یک تاریخ را بازگو می‌کند.
 
 
نگاه کنید به عکسِ شهید قهرمان طاهره طلوع که با دشنه‌ پاسدارانِ خمینی در قلب‌اش به‌شهادت رسید و او را در چهار زبر این چنین به نمایش گذاشتند با آن همه شناعت و قساوت. فکر نمی‌کردند که یک روزی این عکس و این صحنه تبدیل بشود به یک صحنه‌یی که هر زن ایرانی را و هر زن آزادیخواه را در دنیا به جوش و خروش و حرکت در می‌آورد.
یا عکسِ ندا آقاسلطان را در خیابانهای تهران نگاه کنید: آن چه که واقع شد دنیایی را به لرزه در آورد.
یا عکس خواهران عزیزمان در اشرف و لیبرتی چه آنها که در حمله موشکی به‌شهادت رسیدند چه آنها که در حمله رودررو و آن نبرد حماسی که زهره و یارانش آنجاخلق کردند این‌ها همه تاریخ ماست.
 
 
تاریخ پایداری مردم ما برای آزادی علیه استبداد و دیکتاتوری. البته واقعیت این است که در این فرصت کم در این جای محدود نمی‌شود همه این تاریخ را به تصویر کشید و کلاً هم باید گفت که بخشِ کمی از قهرمانی‌های زنان ایران به ثبت رسیده یا به‌تصویر کشیده شده. یا در مورد آن صحبت شده و این بخشی از زن‌ستیزی مرتجعین و حاکمان است که اجازه نمی‌دهند دلاوریها جنگاوریها و قهرمانی‌های زنان حتی بازگو بشه یا به تصویر کشیده بشه آن چه هم که باقی مانده یا تحریف کردند یا سانسور. بهرحال ما از میان انبوه تحریف و سانسور توانسته‌ایم این میزان را به‌دست بیاوریم.
اما واقعیت این است که تلخی‌ها و جراحتها و دردهایی هم از زندگیِ این ۱۵۰ساله خواهران ما در ایران، این جا به تصویر کشیده شده که باز گوشه بسیار بسیار کمی هست از واقعیت. ولی با این حال همین میزان محدود هم خودش یادآوری پیشینه تاریخی زنان ایران است.
 
 
 
و تاریخچه همه تلاش‌هایی که بی‌وقفه در این سالیان زن ایرانی پنهان و آشکار به آن مشغول بوده. بنابراین دلم می‌خواهد این‌جا از مبارزه و فداکاری‌ آن‌ها، از آن همه که بر تخت‌های شکنجه شلاق خوردند و ایستادگی کردند؛ که من الآن نمایندگی از زنان زندانی و خواهران عزیزمان را که در زندانها و در شکنجه‌گاهها در خانه‌های مسکونی و در بندهای مختلف زیر شلاق پاسدار و زیر سرکوب بدتر از شلاق پاسدارها مقاومت کردند تا به این جا آنها را الآن دیدم و افشاگریهای آنها و تلاش‌های روشنگر و آگاهی بخش‌ آنها در همه عرصه‌ها در همین تصاویر کوتاه به‌چشم می‌خورد. باید بگم که آن چه که ما الآن در دست داریم از شعر تا رمان تا آموزش و کارهای علمی و پژوهشی بخش ناچیزی هست از یک تاریخ غنی پربار و طولانی.
این نشان می‌دهد که خواست‌های امروزِ مردم ایران
و به‌خصوص زنان ایران برای آزادی و برابری علیه دیکتاتوریهای حاکم، به‌خصوص علیه دیکتاتوری ولایت فقیه چه پشتوانه قدرتمند غنی و طولانی دارد،
و چطور در این سالیان قدم به قدم این مبارزه تکامل پیدا کرده و چطور توانسته یک نقش محوری در مقاومت مردم ایران برای آزادی را امروز ایفا کند.
وقتی این تصویرها را کنار هم بگذارید،
 
 
معنی‌اش این است که در امتداد همین پایداریها، قطعاً زن ایرانی تاریخ را ورق خواهد زد. دیکتاتوری ولایت فقیه و مرتجع و عقب مانده و قرون‌وسطایی و البته جنگ‌افروز و تروریسم حاکم بر ایران را سرنگون خواهد کرد و روز آزادی مردم ایران فراخواهد رسید. شعار زنان ایران در این سالیان همواره مرگ بر اصل ولایت فقیه زنده باد آزادی.
آری این رژیم سرنگون خواهد شد قطعاً به دست زنان پیشرویی چون شما و نسلی از مردان رها که در مورد آن صحبت کردم و هم‌چنین به همت و یاری زنان و مردان آزاده ایران که دیگر این رژیم را تحمل نخواهند کرد و قطعاً سرنگونی آن بیش از هر زمان دیگر نزدیک است.
و آن روز روز آزادی مردم ایران روز رهایی مردم منطقه از رژیم جنگ‌افروز ولایت فقیه و روزی است که صلح و امنیت در کل دنیا تضمین خواهد شد.
درود بر همه شما.


Tuesday, March 7, 2017

مریم رجوی: رهبری زنان و نسلی از مردان خواهان رهایی و برابری



به‌مناسبت روز جهانی زن، یک کنفرانس بین‌المللی در آلبانی تحت عنوان زنان در رهبری سیاسی، با حضور مریم رجوی و شخصیت‌های سیاسی و مبارزان جنبش برابری از کشورهای مختلف جهان برگزار شد.

در این کنفرانس سخنرانی‌هایی پیرامون تهدید دیکتاتوری بنیادگرا و زن‌ستیز آخوندها، مقاومت زنان ایرانی در برابر رژیم ولایت فقیه و نقش راهگشای زنان پیشتاز و قهرمان اشرفی ایراد شد.
 
 
 
مریم رجوی در سخنرانی خود در این کنفرانس گفت:

خواهران عزیزم!
زنان سراسر ایران که شیفته و بی‌قرار آزادی و برابری هستید، زنان شجاعی که در زندانهای سیاسی مقاومت می‌کنید، زنان و مردان برابری‌طلب و آزادیخواه، روز جهانی زن را به‌همه شما تهنیت می‌گویم و به‌دهها هزار زن دلیری که در نبرد با رژیم ولایت فقیه شکنجه شدند، یا به‌شهادت رسیدند، درود می‌فرستم.

خوشحالم که امسال مراسم روز جهانی زن، با حضور گروهی از هزار زن پیشتاز اشرفی برگزار می‌شود که در سال‌های گذشته حفاظت از آنها در برابر حملات رژیم آخوندی، بخشی از کوشش‌ها و مبارزات خواهران ما در سراسر جهان بود.
انتقال امن و سالم مجاهدین از لیبرتی به‌خارج عراق، آن‌هم به‌صورت جمعی و سازمانی یک شکست سنگین برای رژیم ولایت‌فقیه است. آن‌ها، چنان که با موشک‌بارانهای وحشیانه نشان دادند، می‌خواستند نیروی محوری آلترناتیو رژیم خود را کمرشکن کنند؛ اما شکست خوردند. به‌این مناسبت می‌خواهم از مردم و دولت آلبانی به‌خاطر ابتکار بزرگ‌شان قدردانی کنم که آلبانی را به‌مثابه الگویی برای آزادی و انسانیت در جهان کنونی معرفی کردند.

همچنین باید از زنان والا و ارجمند از سراسر جهان، که شماری از آنها امروز در این جا حضور دارند، به‌خاطر یاری و حمایت ذیقیمت آنها از زنان اشرفی صمیمانه قدردانی کنم. همبستگی با هزار زن پیشتاز اشرفی در سال‌های اخیر، یکی از درخشان‌ترین و کارآمدترین پروژه‌های زنان و از افتخارآمیزترین جنبش‌های همبستگی در سراسر جهان بود. به‌ همه این خواهران عزیزم در کارزار همبستگی درود می‌فرستم. همچنین اینجا از اشرف‌نشانهایی که در این کارزار بزرگ نقش کلیدی داشتند قدردانی می‌کنم.
از همه آنها انتظار دارم کوشش‌های خود را در حمایت از مبارزه زنان ایران برای برقراری آزادی و برابری در ایران، گسترش دهند.
حضار گرامی!
رژیم ایران، در نظر مردم جهان، با صدور تروریسم و جنگ و بنیادگرایی و تلاش برای ساختن تسلیحات هسته‌یی شناخته می‌شود. در نتیجه دو واقعیت مهم، کمتر مورد توجه قرار گرفته است:
اول این‌که این رژیم به موازات صدور تروریسم و بنیادگرایی به کشورهای منطقه، عامل اشاعه زن‌ستیزی به آنها نیز هست. از این‌رو، مهم‌ترین تهدید علیه دستاوردهای زنان در جهان امروز به‌ شمار می‌آید.
دوم این‌که زنان مقاوم ایران، نقش تعیین‌کننده‌یی در مقابله با بنیادگرایان حاکم داشته و دارند. این واقعیت که در ایران بیشترین سرکوب‌ها متوجه زنان است، کار دفاعی آخوندها در برابر تهدید موجودیت رژیم‌شان است. تحمیل حجاب اجباری و تبعیض‌های فاحش علیه زنان در محیط‌های آموزشی و شغلی همه برای به‌بند کشیدن زنان است وگرنه آخوندها نمی‌توانند حکومت خود را حفظ کنند. و به دست همین زنان و با همت عموم مردم ایران سرنگون می‌شوند. در نقطه مقابل، زنان نیز نقش اثرگذار و بالنده خود را در مبارزه علیه استبداد مذهبی نشان داده‌اند. به‌عنوان مثال:
ـ در صحنه نبرد با پاسداران
ـ در مقاومت‌های بی‌نظیر در اتاق‌های شکنجه و زندانهای رژیم
ـ در صف اول تظاهرات و قیام‌ها
ـ در سازمان دادن اعتراضهای معلمان و کارگران و سایر اعتراض‌کنندگان
-در سازمان دادن و رهبری یک جنبش اجتماعی و سیاسی بین‌المللی علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران
ـ و همچنین در مسئولیت‌پذیری فعال در جنبش سازمان‌یافته مقاومت ایران.
می‌خواهم این واقعیت را توضیح بدهم که اگر‌چه برای دهه‌ها، هدف مبارزه زنان و موضوع روز جهانی زن، رفع نابرابری و خشونت علیه زنان بوده است، اما امروز علاوه بر آن، رسالت فراتری بر دوش زنان قرار گرفته که نجات جوامع بشری از بنیادگرایی و تروریسم است.
در این مورد، اجازه بدهید به یک تجربه خاص جنبش مقاومت ایران اشاره کنم:
در دهه۱۳۷۰ که امر رهبری زنان در سطوح مختلف پیشاروی مقاومت ما قرار گرفت و سازمان کار این مقاومت را تغییر داد، زنان این جنبش، قدم در راهی ‌گذاشتند که الگوی از پیش‌آماده‌یی برای آن وجود نداشت. آنها بر آن شدند که هرچه را که نشانی از نابرابری، از نادیده گرفتن زنان و از موانع مشارکت جمعی دارد، کنار بگذارند و به‌جایش مناسبات نوینی برقرار کنند.
آنها به خود و توانمندی‌های خود باور کردند و توانستند غول ناباوری که مانع بزرگ آنها بود را کنار بزنند، خود را از اسارت تفکر و نگاه کالایی رها کنند، به جای کنش‌پذیری و مسئولیت‌گریزی، مسئولیت‌پذیر شدند، ترس از شکست، و ضعف نشان‌دادن در مقابل هجوم سختی‌ها را از خود دور کردند و در روابط میان خود صمیمیت و خواهری برقرار کردند.
در دهه ۱۳۸۰، بر اثر اشغال عراق توسط آمریکا و سپس توسط رژیم ایران، اوضاع دشواری به‌وجود آمد. به‌دنبال آن، رژیم ایران به‌کمک دولت دست‌نشانده خود در عراق، اشرف را محاصره کرد و به‌جنگ بی‌رحمانه‌یی برای انهدام مجاهدین رو آورد. همزمان استبداد مذهبی با بهره‌گیری از سیاست مماشات دولتهای غربی، با هجوم همه‌جانبه به این مقاومت قصد نابودی آن را داشت.
در این اوضاع طاقت‌فرسا، رهبری زنان مجدداً به‌آزمایش کشیده شد. سؤال اصلی این است که آنها چگونه توانستند این خرق عادت و این تغییر فرهنگ هزاران ساله را به‌نحوی انجام دهند که تداوم پیدا کند؟ واقعیت این است که از ابتدای این تحول، رهبری زنان در جنبش ما، جا به‌جایی مدیریت مردان با مدیریت زنان نبود.
حضور زنان در سطوح مختلف رهبری و مدیریت البته گامی است به‌پیش. اما اگر با دگرگونی اساسی در فرهنگ و در مناسبات زن و مرد همراه نباشد و مادامی که برابری و همبستگی را برقرار نکند، این دستاورد بازگشت‌پذیر است.
پیام تازه مقاومت ما، درست در همین نقطه است:
این که رهبری زنان وقتی به‌صورت یک نهاد پایدار به‌بار می‌نشیند که ضرورتاً با مسئولیت‌پذیری مردان مؤمن و معتقد به آرمان برابری همراه باشد. بدون وجود مردانی که آرمان برابری را پیشاروی خود قرار داده و برای برقراری آن قیام کرده‌ باشند، رهبری زنان صورت واقعی به‌خود نخواهد گرفت. تجربه رهبری زنان در جنبش ما، با نقش‌آفرینی صفی از این مردان، از این پیشگامان دنیای تازه، امکان‌پذیر شد.
بنابراین خطاب به شما برادران عزیزم می‌گویم:
راهی که شما در این سه دهه پیمودید مایه سربلندی است؛ نه فقط برای من و برای ما که برای مردم ما و برای جهان بشری که تشنه برابری و آزادی است.
بله، این مردان رها روابط جمعی نویی شکل دادند، با شور و اشتیاق، همه جا به‌دفاع از آرمان برابری برخاستند و اثبات‌گر امر رهبری زنان شدند. آنها ارزش‌های تازه‌یی بر پایه صدق ورزیدن و از خود گذشتن و دیگران را بر خود اولویت دادن، خلق کردند. آنها بر نگرش کالایی نسبت به زنان خط بطلان کشیدند و در پرتو همین مناسبات، در صفوف خود برادری را به‌مراتب بیش از گذشته برقرار کردند.
پس، مشارکت برابر زنان در رهبری، فراگردی نیست که بدون رهایی مردان متصور باشد. چگونه متصور است که نیمی از جامعه قید و بندهای اجبار و بهره‌کشی را در هم بشکند؛ در حالی نیمه دیگر هنوز در اسارت همان تاریکی‌هاست.
تجربه جنبش ما اثبات کرد که رهبری زنان، از یک سو آنها را در مدار انسانهای مسئول و برابر قرار می‌دهد، از سوی دیگر وقتی مردان رهبری زنان را می‌پذیرند، یک سازوکار رهایی‌بخش را ممکن می‌کنند. برآیند این برابری، تعالی روابط و مناسبات است. یعنی بر اثر آن، روابط برادرانه و همچنین همبستگی و روابط خواهرانه متحول و نو می‌شود.
یعنی مناسبات درهر دو سو از قیاس، رقابت منفی و تنگ نظری آزاد می‌شود. در این صورت هر کس پیشروی دیگری را نه مانع خود که امکان تازه‌یی برای پیشروی خویش می‌بیند. آری، در جهان رهایی و آزادی، پیشروی زن و مرد نه در تقابل با هم، که لازمه هم‌اند و یک‌دیگر را تکمیل می‌کنند.
در حقیقت مردان این جنبش، پیام رهایی‌بخشی برای جامعه ایران دارند. این پیام، فراخوانی است به همه پسران و برادران و پدران ما در جامعه ایران که برای رهایی مردم ایران، به‌دفاع از آزادی و برابری برخیزند. پیام رهایی‌بخش آن‌ها، همان گمشده جهان امروز یعنی برادری است. پس رهبری زنان در جنبش مقاومت، نام و نماد یک دگرگونی است که روابطی بر اساس برابری حقیقی بنا کرده است.
تأکید می‌کنم که این برابری چیزی نیست که در تساوی حقوقی و سیاسی و فرصت‌های مساوی متوقف شده باشد، بلکه ضرورتاً ارتقای همبستگی انسانی را می‌طلبد. یعنی زنانی که سرنوشت خود را به‌دست گرفته‌اند و همچنین مردانی که با ایمان به‌برابری، شخصیت بارآور، خلاق و فعال را در خود پرورش داده‌اند. این مناسبات تازه که از بسیاری قید و بندها رها شده، در درون یک جنبش محاصره شده، مولد نیروی عظیمی شد که با آن توانست به‌یک پایداری پرشکوه دست بزند.
در نتیجه:
شما مجاهدین توانستید در مقابل ۹ حمله و قتل‌عام و دو بار گروگان‌گیری، در مقابل ۶۷۷ روز شکنجه صوتی و در مقابل هشت سال محاصره ضدانسانی، پایگاه آزادی و برابری را برای سال‌های طولانی برپا نگاه‌دارید.
در صحنه بین‌المللی نیز شما توانستید لیست‌گذاری مجاهدین در اروپا و آمریکا را که به‌درخواست آخوندها صورت گرفته بود، یکی پس از دیگری باطل کنید و در بیش از ۲۰دادگاه حقانیت این مقاومت را به اثبات برسانید.
بنابراین، نتیجه‌گیری مهم درباره تحولات این سال‌ها این است که استقامت اشرف و لیبرتی به‌عنوان پایگاه آزادی با چنین زنان و مردانی ممکن شد. هم‌چنین پیشروی این مقاومت را در همه پهنه‌های سیاسی، حقوقی و بین‌المللی امکان‌پذیر کرد. و این تجربه‌ درخشانی است از توانایی شگرف رهبری زنان و یک مناسبات برابر.
بله، این پدیده نو، هزار زن پیشتاز است و نسلی از مردان خواهان رهایی و برابری. به‌همین مناسبت، در اینجا می‌خواهم به مسعود به‌خاطر پرورش چنین نسل‌هایی از زنان و مردان تبریک بگویم که چنین تحول بزرگی را در تاریخ جنبش ایران و جنبش خلق‌های منطقه محقق کرده است.
پس، کسانی که‌ می‌گویند قرن ۲۱ قرن زنان است، درست می‌گویند. اما باید مفهوم آن را خاطرنشان کرد که رهبری زنان به‌معنی هدایت روابط انسانی به‌سوی برابری حقیقی زن و مرد و به‌میدان آمدن صفی طولانی از مردان معتقد به آرمان برابری است.
آن مناسباتی که بر نابرابری زن و مرد متکی است، نظامی که زنان را به‌حاشیه می‌راند و نظامی که امکان مشارکت بخش اعظم مردم در امور کشورشان را از بین می‌برد، نتیجه‌اش قدرت‌طلبی بی‌انتها، استبداد و انحصارطلبی، تصمیم‌گیریهای پنهانی، اتلاف منابع کشور و فساد و سرکوب است. راه‌حل این بحران که در جهان کنونی فراگیر شده، رهبری زنان است.
تأکید می‌کنم هرجا که دموکراسی نیست، بدون مشارکت برابر زنان در رهبری نمی‌توان به‌آن رسید. در سال ۱۳۹۰ خانم دانیل میتران فقید در پیامی به زنان و مردان اشرفی‌ گفت: «دوستان عزیز و نازنین اشرفی من، تدارک آینده، به بهای فداکاری شما به دست می‌آید، اما تنها این نیست: همه باید الگویی را که شما برای تمام ستمدیدگان ترسیم می‌کنید و پیام امیدی که با خونتان خطاب به بشریت می‌نویسید را همواره مد نظر داشته باشند».
خانم فرانسواز هریتیه مردم شناس معروف فرانسوی نیز سال گذشته، با اشاره به‌تجربه زنان در اشرف و لیبرتی گفت:‌ این تجربه «اگر پاسخ بگیرد الگویی برای کل بشریت خواهد شد. این به‌مثابه پیامی است به زنان که به این واکنش غیرطبیعی که از کودکی به آنها تحمیل شده که بگویند من هیچ‌وقت نخواهم توانست و این در حیطه مردان است تن ندهند. و باید قبول کنند که جسورانه دل به دریا بزنند».
بله، تمام مسأله این است: جسورانه دل به‌دریا زدن. و این کاری است که اشرفی‌ها کردند.
سلام بر زنان سرفراز اشرفی که جان خود را در این پایداری فدا کردند از صبا و آسیه و نسترن و مهدیه تا زهره و گیتی و تا آخرین آنها کلثوم و پوران و نیره. آنها پرچمی را در اهتزاز نگاه داشتند که پیش از این توسط صفی طولانی از زنان قهرمان دیگر حمل شده است. زنان‌ پیشتاز از اشرف شهیدان، فاطمه امینی، مرضیه اسکویی و اعظم روحی آهنگران تا نصرت رمضانی، آزاده طبیب، طاهره طلوع، مهین رضایی، نسرین پارسیان‌ ، بتول رجایی، فریده ونایی و صفی از سرداران و شیرزنانی که در مسیر آزادی و رهایی مردم ایران به خاک و خون غلتیدند.

دوستان عزیز!
برای ایران آزاد فردا، ما بر امر برابری زنان با مردان تأکید داریم و آن را لازمه سرنگونی استبداد مذهبی و تضمین دموکراسی در ایران فردا می‌دانیم. برابری در عرصه‌ حقوقی و قضایی، برابری در خانواده، برابری در فرصت‌های اقتصادی و مشارکت فعال و برابر در رهبری سیاسی. ما برای آزادی و حق انتخاب آزادانه زنانبه‌پاخاسته‌ایم. از جمله حق انتخاب شغل، حق طلاق و حق انتخاب پوشش.
رژیم حاکم بر ایران، عامل عقب نگه‌داشتن و به انحطاط کشاندن جامعه ایران و تمام منطقه است. این رژیم، عامل دین اجباری، منشأ تفرقه افکنی حول مسأله شیعه و سنی و مسبب رواج سنگسار و قوانین ضدبشری به‌بهانه اجرای قوانین اسلام است.
از ملت‌های خاورمیانه بپرسید دشمن اصلی حیات و موجودیت‌تان کیست؟ از مردم سوریه بپرسید چه رژیمی در کشتار نیم میلیون هموطنان‌ بی‌پناه‌تان مددکار اصلی بشار اسد است؟ از زنان سوری بپرسید چه نیروی شریری است که میلیون میلیون زن سوری را بی‌خانمان و بی‌پناه و آواره کرد؟ چه رژیمی بود که با پاسداران و شبه‌نظامیان خارجی‌اش، حلب را به‌خاک و خون کشید و آن‌همه کودک معصوم را پرپر کرد؟ و امروز می‌بینیم که عوامل و فرستادگان آخوندها حتی درکشورهای بالکان نیز در حال ترویج افکار بنیادگرایانه و زمینه‌سازی تروریسم‌اند.
همه این فاجعه‌ها و مصیبتها از استبداد مذهبی حاکم بر ایران جاری شده و می‌شود. از زنان ایران که امروز میلیون میلیون در آتش اختناق و انواع اجبارات خردکننده و فقر و محرومیت می‌سوزند، تا زنان آواره سوریه و عراق، همه با دشمن واحدی مواجهند. در نتیجه مبارزه مشترک و هدف مشترکی دارند که به‌زیر کشیدن همین رژیم است.
آری، تغییر در ایران ـ‌ و امروز من می‌گویم در تمام جهان ـ با پیشتازی‌ زنان محقق می‌شود.
و سرانجام خطابم به شما زنان و مردان آزاده ایران است: آزادی با فداکاری و قیمت دادن به‌دست می‌آید؛ با جرأت و جسارت بر سرکوب و تحقیر شوریدن. با شجاعت و امید مقاومت کردن و با مبارزه بی‌امان، هزار اشرف و هزار کانون شورش و نبرد را برپا کردن. آری، می‌توان و باید رژیم ولایت فقیه را سرنگون کرد و می‌توان و باید آزادی ایران‌زمین را به‌دست آورد و یک‌جمهوری آزاد و برابر برپا کرد. این آزمایش و مسئولیت تک‌تک ماست. پس برای آن و برای درانداختن طرحی نو بپاخیزیم!
در جریان برگزاری مراسم روز جهانی زن، مریم رجوی، با فراخواندن شماری از فرماندهان و مسئولان پایداری ۱۴ساله اشرف و لیبرتی به تقدیر از زنان قهرمان اشرفی پرداخت.

وی گفت: من امروز به پایداری ۱۴ساله اشرف و لیبرتی اشاره کردم. در این دوره زنان اشرفی مشخصاً در امور فرماندهی و مسئولیت‌های مختلف این جنبش نقش کلیدی داشتند. ضمن قدردانی از تک‌تک این زنان قهرمان، می‌خواهم سپاس خودم را از همه هموطنان در داخل و خارج ایران و اشرف‌نشانها و هم‌چنین خواهران عزیزم در کشورهای مختلف جهان، از زنان پارلمانتر و سیاستمدار تا مدافعان حقوق زنان که در همبستگی با زنان اشرفی فعالانه تلاش کردند، ابراز کنم. و خطاب به آنها می‌گویم که نقشی که شما ایفا کردید، در تاریخ مبارزات زنان ایران، ماندگار خواهد شد.

پیام زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند به‌مناسبت روز جهانی زن



زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند از بستگان مجاهدان اشرفی طی پیامی به‌مناسبت روز جهانی زن  گفت: «در حالی روز جهانی زن را گرامی می‌داریم که رد پای رژیم ضدبشری و زن‌ستیز آخوندی در تمامی 38سال گذشته با ستم مضاعف در حق زنان میهنم بیش از هر ظلم و ستم دیگری خودنمایی می‌کند. خمینی جلاد اولین جنایتش را با اجباری کردن حجاب و با شعار یا روسری یا توسری به زنان ایران‌زمین تحمیل کرد. بلافاصله با استقرار و تحمیل رژیم قرون‌وسطایی و ضداسلامی ولایت‌فقیه آنان را از مناصب قضا و مدیریت و وزارت و ریاست‌جمهوری محروم نمود و علناً و عملاً اعلام نمود که زنان در رژیم بنیادگرای آخوندی جنس دوم محسوب شده و از حقوق انسانی برخوردار نیستند. و در سالهای بعد توسط شاگردان و عمال خود از جمله رفسنجانی، خامنه‌ای، رئیسی، نیری، پورمحمدی، خاتمی، روحانی، کروبی و... . که همگی طی سالهای قبل و جاری از مقامات درجه یک رژیم آخوندی بوده و می‌باشند به دستور خمینی جلاد به بسیاری از دختران و زنان و مادران این مرز و بوم تجاوز شد و بسیاری از آنان تیرباران گردیدند. حتی مادران باردار را نیز تیرباران نمودند.

این گونه جنایات با شدت بیشتری بعد از خمینی به دستور خامنه‌ای جنایتکار تا حال حاضر ادامه داشته و دارد و اگر شیر دختری مانند ریحانه در دفاع از خود مأمور اطلاعات آخوندی را به سزای عمل پلید خویش برساند، خامنه‌ای توسط مزدورانش در قوه به‌اصطلاح قضاییه آنان را بدار می‌آویزند و دیوگونه تنوره می‌کشند که زنان و دختران در حکومت بنیادگرای ولایت‌فقیه از هیچ‌گونه حقوق انسانی برخودار نیستند.

آخوندهای جنایتکار با دایر کردن خانه‌های عفاف به بهره کشی جنسی از زنان و دختران می‌پردازند و با اعمال قوانین زن‌ستیزانه دخترکان 8 الی 12ساله را به اسم ازدواج در معرض خرید و فروش قرار می‌دهند. آمار زنان بی‌سرپناه تحت عنوان کارتن خواب طبق آمار خود رژیم بیش از 5000 در تهران می‌باشد.

اگر زنان و دختران آگاه ایرانی نسبت به جنایات رژیم آخوندی اعتراض کنند توسط قصابان اطلاعات سلاخی شده و یا به زندان و زنجیر کشیده می‌شوند و آنان که به صفوف مقاومت سازمان‌یافته می‌پیوندند نیز اگر در تیررس جلادان رژیم ملایان قرار گیرند مانند صبا و آسیه و پوران و زهرا و زهره و... . به‌شهادت می‌رسند.

در یک کلام خلیفه بنیادگرای آخوندی به‌علت اعمال تبعیض آمیزش نسبت به زنان و تجاوز به دختران و مادران در زندانهایش و تیرباران کردن مادران باردار و در راستای احیای تساوی حقوق زن و مرد و همچنین تحقق جنبش دادخواهی باید در مراجع و دادگاه‌های ذیربط بین‌المللی به محاکمه کشیده شود.

دور نیست تا زمانی فرا برسد که بقول رئیس‌جمهور مقاومت، خانم مریم رجوی، این رژیم درهم شکسته ضربه نهایی را از همان جایی دریافت کند که اصلاً فکرش را هم نمی‌کرده و به حساب نمی‌آورده! یعنی شیرزنان ایرانی. همانهایی که از آنان به‌عنوان نیروی تغییر یاد می‌شود. یعنی پدیدآورندگان هزار اشرف.

گرامی باد روز جهانی زن
نوید بخش برابری حقوق زن و مرد
مرگ بر اصل ولایت‌فقیه
زنده باد ارتش آزادیبخش ملی ایران
درود بر رجوی
17اسفند1395.

Sunday, March 5, 2017

پیام مریم رجوی به جلسه «زنان نیروی تغییر» در استکهلم در آستانه روز جهانی زن




پیام مریم رجوی به جلسه «زنان نیروی تغییر» در استکهلم در آستانه روز جهانی زن

نمایندگان گرامی، 
شخصیتهای محترم! 
مایلم صمیمانه‌ترین تقدیرها را نسبت به مردم و منتخبان سوئد به‌خاطر حمایت‌شان از مقاومت مردم ایران تقدیم کنم.
مایلم صمیمانه‌ترین تقدیرها را نسبت به مردم و منتخبان سوئد به‌خاطر حمایت‌شان از مقاومت مردم ایران تقدیم کنم. 
در آستانه روز جهانی زن، این روز را به ‌خواهرانم در سوئد و همه زنان جهان تبریک می‌گویم و از تلاش‌ها و فداکاریهای زنانی که برای کسب آزادی و برابری مبارزه کرده‌اند، تقدیر می‌کنم. 
روز جهانی زن، هم، افق پرشکوهی را یادآوری می‌کند که مبارزه زنان برای برابری پیش روی جامعه بشری گشوده و هم، نابرابری‌ و خشونت و بهره‌کشی دنیای کنونی علیه زنان را برجسته می‌سازد. 
در جهان امروز، کشوری که یکی از ظالمانه‌ترین شرایط علیه زنان در آن حاکم است، ایران است. 
دیکتاتوری مذهبی حاکم بر ایران، به بهانه مذهب و با سوء‌استفاده از اسلام، از روز اول با انواع اجبارها و تبعیض‌ها هم‌چون حجاب اجباری، زنان را هدف سرکوب سیستماتیک قرار داده است. 
قانون مدنی آخوندها بر پایه تبعیض بین زن و مرد تنظیم شده، قانون جزایی آنها ارزش زن را نصف ارزش مرد محسوب کرده است. 
طبق قانون شریعت آخوندها بسیاری از فعالیت‌های زنان از جمله اٍعمال مالکیت، مسافرت، خروج از خانه، حق تحصیلات و حق اشتغال به تصمیم‌ها و خواست‌ مردان مشروط شده است. بر اساس قوانین خودساخته سرکوبگرانه و زن‌ستیز ملاها دختر بچه‌های خردسال از سن ۱۳سالگی و در برخی نقاط از ۹ سالگی می‌توانند به ازدواج در بیایند و یا مورد مجازات قرار بگیرند.
آنها هم‌چنین رسوم منحطی مثل چند همسری، ازدواج موقت و راه بازکردن برای قتلهای ناموسی را، به‌طور گسترده‌یی رایج کرده‌اند.
ملاها دختران را از تحصیل در دهها رشته دانشگاهی ممنوع کرده‌اند و نرخ مشارکت زنان در بازار کار در ایران، فقط ۱۴درصد است.
اما از سوی دیگر، زنان ایران از یک تاریخچه مبارزاتی ۱۵۰ساله در برابر استبداد مذهبی برخوردار بوده و محور و پیشتاز مبارزه هستند. از زمان دزدیده شدن انقلاب مردم ایران علیه دیکتاتوری شاه توسط ملاهای سرکوبگر در سال ۱۳۵۷، تاکنون دهها هزار زن در مبارزه تحت شکنجه قرار گرفته یا اعدام شده‌اند. 
در جنبش مقاومت ایران، زنان عهده‌دار هدایت مواضع و مسئولیتهای کلیدی در همه سطوح‌اند و در پارلمان شورای ملی مقاومت ایران، بیش از ۵۰درصد کرسی‌ها را در اختیار دارند. 
برابری زن و مرد در دیدگاهها و برنامه ما برای ایران فردا جای مهمی دارد. ما به‌خصوص بر مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی و اقتصادی جامعه تأکید داریم.

برنامه 10 ماده ايي مريم رجوي 


دوستان عزیز! 
مردم ایران خواست خود برای سرنگونی استبداد مذهبی حاکم بر ایران را با برپایی مکرر قیامهای ضدحکومتی نشان داده‌اند. 
آخوندها برای حفظ قدرت خود در برابر خطر این اعتراضها، به سرکوب و نقض وحشیانه حقوق‌بشر در داخل ایران و جنگ‌افروزی و بی‌ثبات کردن اوضاع در خاورمیانه دست می‌زنند. ۱۲۰هزار اعدام از جمله قتل‌عام سی هزار زندانی سیاسی ظرف فقط چند ماه در تابستان سال۶۷، از بین بردن آزادی‌های فردی و اجتماعی و برقراری یک اختناق کامل در رسانه‌ها و فضای مجازی، بخشی از بیلان این رژیم است. 
در دوران ریاست‌جمهوری روحانی که خود را فریبکارانه معتدل معرفی می‌کند، تاکنون نزدیک به ۳۰۰۰نفر اعدام شده‌اند که شماری از آنها را زنان و یا نوجوانانی تشکیل می‌دهند که به هنگام دستگیری کمتر از ۱۸سال داشته‌اند. 
در خاورمیانه نیز، ملاها به وسیله سپاه پاسداران  خود به اشغالگری، تشکیل شمار زیادی گروه‌های شبه‌نظامی، صدور تسلیحات  و اعزام مزدوران و انجام عملیات جنگی و تروریستی، در حال بی‌ثبات کردن این منطقه‌اند. ملاها با حمایت همه‌جانبه از دیکتاتوری بشار اسد و لشکرکشی به‌سوریه نقش عمده‌یی در کشتار بیش از نیم میلیون مردم مظلوم سوریه و میلیونها آواره و پناهنده دارند. 
جنایتها و جنگ‌افروزی این رژیم در ایران و خاورمیانه خطری است علیه همه جهان و جامعه جهانی بیش از این نباید در برابر آن دست روی دست بگذارد. 
ما پارلمان، مدافعان حقوق‌بشر و حقوق زنان در سوئد را فرا می‌خوانیم تا از دولت سوئد بخواهند: 
۱-ادامه و گسترش روابط اقتصادی و سیاسی با رژیم ایران و سفر به میهن تحت اسارت ما را منوط به‌توقف اعدام به‌ویژه توقف اعدام زنان و نوجوانان کند. تجربه ۳۵سال گذشته نشان می‌دهد که این سفرها و ادامه این روابط، رژیم ایران را در اعدام و شکنجه و نقض حقوق‌بشر و حقوق زنان تشویق می‌کند.
۲-خواستار اخراج سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس رژیم از کشورهای خاورمیانه شود و برای گذاشتن سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و دیگر ارگانهای سرکوب و صدور تروریسم رژیم آخوندی، در لیست تروریستی پیشقدم شود.
۳- مبارزه مردم ایران برای تغییر رژیم مورد احترام قرار گیرد.

یکبار دیگر از همه تلاشهای شما برای حمایت از مقاومت مردم و به‌ویژه زنان ایران، عمیقاً تشکر می‌کنم.