Friday, September 30, 2016

آخوند غلامحسین اژه‌ای: سیاست ما در مورد اعدام تغییری نکرده است



آخوند محسنی اژه‌ای، سخنگو و معاون اول سردژخیم قوه قضاییه رژیم گفت: «سیاست قضایی نسبت به مسائل مختلف مخصوصاً اعدام تغییر نکرده و نباید قاچاقچی مواد مخدر پس از چند سال از صدور حکم، معلق بماند.

وی روز جمعه نهم مهر در همایش دادستانهای رژیم در مشهد به نفوذ دشمن در مسائل فرهنگی و اجتماعی رژیم پرداخت و گفت: «زمینه‌سازی و نفوذ دشمن برخی خانواده‌های انقلابی و حتی آقازاده‌ها را نیز درگیر کرده که نمونه آن را در سال ۸۸ با رمز تقلب شاهد بودیم.» 

تأکید آخوند اژه‌ای به اعدام زندانیان مواد مخدر در حالی صورت می‌گیرد که شهریور گذشته محمدباقر الفت معاون سردژخیم قوه قضاییه رژیم به بی‌نتیجه بودن اعدامهای جنایتکارانه رژیم آخوندی به بهانه مواد مخدر اعتراف کرد و گفت: «مجازات اعدام قاچاقچیان موادمخدر تا الآن بازدارندگی نداشته است و این موضوع را به‌صورت مکتوب به رئیس قوه قضاییه اعلام کرده‌ایم».

وی که با خبرگزاری نیروی تروریستی قدس موسوم به تسنیم مصاحبه می‌کرد گفت: «ما با قاچاقچیان، پرتعداد و مطابق قانون مبارزه کردیم ولی خب متأسفانه حجم مواد مخدر ورودی به کشور و هم ترانزیت از کشور، تنوع موادمخدر و جمعیت درگیر آن، همگی افزایش پیدا کرده است و آمارها در این زمینه منفی است». 

معاون قوه قضاییه رژیم افزود: «نکته مهم دیگری که باید در نظر بگیریم این است که افرادی که اعدام می‌شوند در واقع قاچاقچیان اصلی نیستند… علی‌ای‌حال ما به‌صورت مکتوب خدمت رئیس قوه قضاییه اعلام کردیم که به نظر ما وضعیت فعلی بازدارندگی ندارد».
لازم به یادآوری است، دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران روز شنبه 6 شهریور طی اطلاعیه‌یی با عنوان ”اعدام جنایتکارانه ۱۲ زندانی در زندان مرکزی کرج - ۷۸ اعدام از ابتدای ماه اوت “اعلام کرد: «رژیم آخوندی در حالی جوانان کشور را به اتهام قاچاق مواد مخدر دسته‌دسته اعدام می‌کند که سرنخ قاچاق مواد مخدر به خامنه‌ای و سپاه پاسداران وصل است و درآمد آن صرف تروریسم و بنیادگرایی می‌شود. در یک گزارش محرمانه ملل‌متحد منتشر شده توسط ویکی‌لیکس تصریح شده است که رژیم ایران بزرگترین قاچاقچی مواد مخدر در جهان به‌شمار می‌رود (گزارش سفارت آمریکا در باکو - 22خرداد 88). در داخل کشور نیز سرنخ بیشتر شبکه‌های توزیع مواد مخدر به‌ویژه در بین دانشجویان و دانش‌آموزان دست رژیم و پاسداران است. رسول خضری یک نماینده مجلس رژیم شمار افرادی که با اعتیاد درگیر هستند را 10میلیون نفر ذکر کرد و افزود: در حالی که قیمت‌ همه کالاها در کشور بالا رفته، قیمت «شیشه» به‌شدت کاهش یافته است.

نگاهی به زندگی انقلابی مجاهد شهید حسین سروآزاد - سخت کوش، صمیمی 

و فروتن


متولد 1339. رودبار سوادکوه
زندانی سیاسی زندانهای خمینی به مدت 10سال
پیوستن به ارتش آزادی‌بخش: آذرماه 1379

 «هیهات مناالذله! از من مجاهد خلق اشرفی عضو لشکر فدایی، گرد ذلت و خواری و سستی و ضعف دور باد!
هزاران بار شکر که برای رهایی وطنم و خلق در زنجیر از ستم و پلیدی رژیم آخوندی و ولایت ضدبشری فقیه، راهبرانی هم‌چون برادر مسعود و خواهر مریم را به ما نشان داده و منت راه یافتگی را به من عطا کرد» 
مجاهد خلق، حسین سرو آزادی 11آبان 93»

مجاهد شهید حسین سروآزاد، از فرزندان زحمتکش و درد کشیده‌ی مردم قائمشهر بود که از سال 58 به‌عنوان هوادار مجاهدین فعالیت خود را در دفاع از آزادی مردم و افشای خمینی آغاز کرد و به‌خاطر دفاع از آرمانهای مجاهدین چهار بار و مجموعاً ده سال را در زندانهای اوین و قائمشهر و کاشان و ساری گذراند.

حسین سالها قبل در یک مصاحبه تلویزیونی گفته بود: «من و همه زندانیان فراموش نمی‌کنیم که از همان سال 60لاجوردی و همه سردمداران رژیم، بارها و بارها روی این نکته تأکید کرده بودند که «شما هیچکدومتان به‌صورت عمودی از زندان خارج نمی‌شوید. شما فقط افقی از این‌جا خارج می‌شوید.» این اصطلاح را همه زندانیان در اوین، گوهردشت، قزل‌حصار همه زندانیان خوب به‌خاطر دارند. که مشخصاً اشاره‌ی آشکار به قتل‌عام بود».

اما حسین به‌رغم همه رنجها و شکنجه‌های سالیان متمادی در زندانها، از عشق خود به آرمان آزادی و مجاهدت در راه آن دست نکشید و سرانجام، در سال 79 خود را به ارتش آزادیبخش ملی ایران رساند تا در صفوف مجاهدین برای آزادی مردمش بجنگد..
حسین در میان همرزمانش به سخت‌کوشی، افتادگی و صمیمیت شناخته می‌شد
حسین سروآزاد جزو 36 مجاهد مقاومی بود که بعد از حمله‌ی مزدوران عراقی خامنه‌ای به اشرف در مرداد 88، به گروگان گرفته شدند و بعد از شصت و پنج روز اعتصاب‌غذا و هفت روز اعتصاب خشک بالاخره پیروزمندانه و قهرمانانه به اشرف برگشتند.

برادر بزرگتر مجاهد خلق حسین سروآزاد، مجاهد شهید عبادالله سروآزاد نیز از جمله شهیدان کهکشان آزادی است که در مرداد 60 در ساری دستگیر و در زیر شکنجه به‌شهادت رسید.

سلام بر حسین سروآزاد، فرزند رنج و رزم. و رهپوی حسین علیه‌السلام. که سرانجام نیز در ماه محرم، سر بر آستان حسین بن علی علیه‌السلام نهاد.

یادی از شهید گرانقدر محمدکاظم عزیزی شرق




محمدکاظم عزیزی شرق که با نام کاظم در بین دوستان و آشنایان شناخته می‌شد، متولد ۱۳۳۸ در نیشابور بود که بعداً همراه خانواده در جنوب شرق تهران سکنی گزیدند. کاظم بسیار خونگرم، دوست داشتنی و صمیمی بود. او خیلی زود و در سنین نوجوانی با مسائل سیاسی آشنا شد. کاظم ۱۵-۱۶ ساله بود که توسط ساواک شاه دستگیر شد و دو سال را در زندان‌های شاه و زیر شکنجه به سر برد.
در زمان خمینی دژخیم نیز ۶ماه در زندان‌های قرون وسطایی و زیر شدیدترین شکنجه‌ها قرار گرفت. او بعد از ۸سال مبارزه با دو دیکتاتوری شاه و شیخ در دیماه سال۶۱ در سن ۲۳سالگی در زیر شکنجه در زندان گوهردشت، به شهادت رسید. او را به دور از اطلاع خانواده و مخفیانه در قطعه۹۱ ردیف۱۶ بهشت زهرا به خاک سپردند. علاوه بر محمدکاظم، دو برادر دیگر از خانواده مجاهدپرور عزیزی شرق نیز در زمره شهیدان مجاهد خلق هستند:
علیرضا عزیزی شرق در سال۶۲ در زندان گوهردشت کرج تیرباران شد. وی هنگام شهادت۲۱ سال داشت.
محمدرضا عزیزی شرق متولد ۱۳۴۶ در نیشابور بود. وی در آذر۶۴ اولین ارتباط مستقیمش را با سازمان مجاهدین برقرار کرد. در بهمن۶۴ دستگیر شده و یک سال را در زندان به‌سر برد. محمدرضا بعد از آزادی از زندان به فعالیت‌های خود ادامه داده و در اواخر سال۶۶ به ارتش آزادیبخش پیوست. او در عملیات کبیر فروغ جاویدان بعد از ساعت‌ها رزم و نبرد به شهادت رسید.


آن عاشقان شرزه که با شب نزیستند رفتند و شهر خفته ندانست کیستند
فریادشان تموج شط حیات بود      چون آذرخش در سخن خویش زیست
 مرغان پرگشوده طوفان که روز مرگ    دریا و موج و صخره براشان گریستند
مختصری از زندگی کاظم قهرمان:‌
محمدکاظم از ابتدا، باهوش و اکتیو بود و ذهنی فعال و خلاق داشت. قبل از اینکه به مدرسه برود خودش دنبال خواندن و نوشتن بود. از کلاس اول به کتابخانه شهر مراجعه کرده و دنبال گرفتن کتاب بود. اما به دلیل کمی سن به او کتاب نمی دادند. لذا او سعی می کرد در همان کتابخانه کتاب را تا به آخر بخواند. بعد از مدتی مسؤل کتابخانه که استقبال او را دیده بود به او اجازه داد کتابها را با خودش ببرد. هر کتابی که می گرفت تا آخرش را خوانده و حفظ می کرد به گونه ای که برای دیگران می توانست همه آن را تعریف کند. کاظم نسبت به همه چیز حساس و جدی بود و دنبال چرایی‌ها می رفت و تا جواب نمی گرفت دست از تلاش و تکاپو برنمی‌داشت. روحی سرکش داشت که در مقابل اختلاف سطح زندگی طبقات مختلف اجتماعی واکنش داشت. برای مثال وقتی کلاس پنجم دبستان بود همه بچه‌های مدرسه را جمع کرده و راجع به وظیفه دولت نسبت به مردم و فقر و حلبی آباد صحبت کرده و گفته بود:«دولت مقصر این وضعیت است و ما نباید اجازه بدهیم یک عده گرسنه باشند و یک عده در کاخ زندگی کنند…»
سال۱۳۵۱ زمانی که ۱۳ سال بیشتر نداشت در روزنامه‌ها خبر تیرباران بنیانگذاران سازمان توسط دژخیمان شاه، منتشر شد. کاظم مقابل دکه روزنامه فروشی خبر را خواند و بلافاصله و با صدای بلند به مادر گفت: «بیا این را ببین! مجاهدین را تیرباران کردند ولی این‌ها نوشته اند خرابکاران …»!. این در حالی بود که چند ساواکی در محل بوده و بلافاصله کاظم را گرفته و برای ساعتی او را برده و بازجویی کردند.
کاظم تاثیر جدی روی اطرافیان و اعضای خانواده داشت. آن‌ها را به جنوب شهر و حلبی آباد برده و نشان می داد که مردم در چه وضعیتی زندگی می‌کنند. او می‌گفت: «ما نباید اجازه بدهیم مردم اینطوری زندگی کنند». او توضیح می داد وظیفه یک دولت چیست. مثلاً می گفت: «همه در جامعه باید برابر باشند و نباید عده ای گرسنه و عده ای سرمایه دار باشند. باید برای جامعه رفاه ایجاد شود و همه بتوانند از همه امکانات بهره مند شوند و این وظیفه دولت است. الان که در جامعه حلبی آباد هست تقصیر دولت است و باید اعتراض کرد. نباید اجازه بدهیم این بی عدالتی ها بشود… باید جامعه را آگاه کرد که حقوقش را بداند تا بتواند حقش را بگیرد. نباید اجازه داد حق کسی پایمال شود».
 او بسیار صبور، متین و قلبی بزرگ و مهربان داشت و همیشه در مواجه با دوستان لبخند بر لبانش بود. به اطرافیانش عشق می‌ورزید و همه نیز به او علاقه وافری داشتند. به همه کمک می کرد. همیشه به فکر خانواده و پدر و مادر بود و برای رفاه آن‌ها از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی‌کرد.  
برای خواهران و برادران و دوستانش یاری مهربان و کمک کار بود. هر از گاهی همراه با آنها به کوه می‌رفت و از ایستادگی و مقاومت در برابر سختی‌ها و مشکلات مسیر مبارزه می گفت.
در خرداد ماه ۵۴ بدلیل فعالیت های سیاسی دستگیر شد، هنگام دستگیری با پوتین چنان ضرباتی به ساق پایش زده بودند که او روی زمین پرتاب شده بود. طی چند ماهی که در زندان قصر بود بارها مورد بازجویی قرار گرفت و برای گرفتن اعتراف، او را در سلول انفرادی و قفس انداخته و با شلاق او را بارها شکنجه کردند.
از آنجا که کاظم در آن زمان فقط ۱۶سال سن داشت او را از زندان قصر به زندانی در کرج که زندانیان عادی زیر ۱۸سال بردند. بازجویی‌هایی در آنجا نیز ادامه داشت و چند ماه هم در انفرادی به سر برد. کاظم طوری با زندانیان عادی رفتار کرده بود که آن‌ها نیز سیاسی و جذب او شدند.
در تابستان ۵۶ و بعد از دو سال و هم زمان با شروع تظاهرات و انقلاب ضد سلطنتی کاظم نیز از زندان آزاد شد.
کاظم که از داخل زندان با مجاهدین بیشتر آشنا شده بود، گمشده خود را پیدا کرده و پس از آزادی دوستان و اطرافیان خود را نیز با سازمان مجاهدین خلق آشنا ساخت.
او برای اطرافیان و هم محله ای‌ها و دوستانش کلاس عربی گذاشته و قرآن یاد می‌داد. با دوستانش به کوه رفته و اعلامیه پخش می‌کردند و شعار می‌نوشتند. اکثر دوستان کاظم بعداً به سازمان پیوسته و بسیاری از آن‌ها هم در زمره شهیدان والامقام مجاهدین هستند از جمله: مجاهد شهید غلامرضا پورآگل که از فرماندهان ارتش آزادیبخش بود که در عملیات کبیر فروغ جاویدان به شهادت رسید. 

هراس آخوندها از ثبت رسمی قطعنامه قتل‌عام زندانیان سیاسی در کنگره آمریكا



دیکتاتوری آخوندی، هراس خود را از گسترش جنبش دادخواهی قتل‌عام ۶۷ و ثبت رسمی یک قطعنامه در این رابطه در کنگره آمریکا، آشکار کرد
یک خبرگزاری حکومتی نوشت: قانون جدیدی در کنگره آمریکا ارائه شده که در آن ادعاهایی علیه (نظام) در خصوص اعدام‌های سال ۱۳۶۷ مطرح شده است. این قانون از سازمان ملل خواسته به وضع حقوق‌بشر در ایران با ایجاد کمیته‌یی ویژه اقدام کند و برای شناسایی افرادی که در آن ماجرا نقش داشته‌اند، تحقیقاتی را صورت دهد.
این خبرگزاری حکومتی افزود: در قانون کنگره آمریکا این ادعا مطرح شده که طی چهار ماه در سال ۶۷ دولت ایران تعدادی از زندانیان سیاسی را اعدام کرده‌ است و عواملی که مسئول این اقدام بوده‌اند، امروز از مقامهای (دولتی) هستند.
شایان یادآوری است که در یک قطعنامه دوحزبی ارئه شده به کنگره آمریکا، قانونگذاران این کشور به حسابرسی بین‌المللی از سران رژیم و محاکمه دست اندکاران قتل‌عام۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ فراخوان داده‌اند.

Thursday, September 29, 2016

بمباران و کشتار وسیع غیرنظامیان در حلب + تصاویر



در پی حملات سنگین هوایی و سپس حملات زمینی به شهر حلب، گزارشها حاکی است که خسارات زیادی به ساکنان شهر حلب وارد شده است. روز چهارشنبه یکی از بیمارستانهای شهر حلب هدف حملات سنگین هوایی قرار گرفت و عمده قسمتهای آن بویژه بخش اورژانس آن تخریب شد.
علاوه بر این بمبارانهای سنگین توسط هواپیماهای روسیه نیز ادامه دارد. در نتیجه شمار زیادی از ساکنان بر اثر حملات و بمبارانهای بی وقفه کشته یا مجروح شده‌اند و وضعیت انسانی در شهر حلب وخیم گزارش شده است.

رائد صالح مدیر سازمان «سوریهای کلاه سفید» : هزار کشته در حلب طی هفته گذشته
رائد صالح مدیر سازمان «سوریهای کلاه سفید» با اشاره به کشته شدن هزار نفر طی یک هفته اخیر در حلب سوریه از جامعه جهانی به‌خاطر بی‌تفاوتی در قبال این فاجعه انتقاد کرد.
وی که در اندیشکده شورای آتلانتیک آمریکا سخنرانی می‌کرد اعلام کرد: 'طی هفته گذشته هزار نفر در حلب کشته شده‌اند. مردم این شهر منتظر مرگ خود هستند، اما جامعه جهانی به سکوت خود ادامه می‌دهد''.
رائد صالح افزود: در شهر حلب دیگر هیچ جای امنی برای پناه بردن مردم از ترس حملات هوایی باقی نمانده است.
او که خود در عملیات نجات افراد زیرآوار مانده شرکت کرده و در معرض خطر مرگ بوده است، تصریح کرد: در حملات اخیر 19 آمبولانس متعلق به این سازمان هدف قرار گرفتند. اکنون فقط 30 پزشک در حلب مانده‌اند.'
رائد صالح با اشاره به این‌که پس از آغاز حملات روسیه در سوریه تلفات غیرنظامیان افزایش یافته است، گفت: در عملیات جستجو و نجات فقط می‌توان برای نجات مجروحان تلاش کرد.

سفیر فرانسه در سازمان ملل: جنایات در سوریه نمی‌تواند بدون مجازات باقی بماند
فرانسوا دولاتر، سفیر فرانسه در شورای امنیت سازمان ملل متحد، روز چهارشنبه پیش از برگزاری نشست اضطراری این شورا درباره سوریه، با محکوم کردن «جنایات جنگی» در حلب، گفت: «این جنایات نمی‌تواند بدون مجازات باقی بماند و رژیم بشار اسد و متحدانش راه‌حل نظامی را در سوریه دنبال می‌کنند».
تصاویرى از شهر حلب:



















مصاحبه مریم رجوی با تلویزیون اسکای نیوزعربی




روز چهارشنبه ۳۱شهریور، تلویزیون اسکای نیوز مصاحبه ویژه خود با مریم رجوی را پخش کرد.
مریم رجوی در این مصاحبه گفت:
این رژیم به‌غایت شکننده و لرزان است. هرجا که جلو این رژیم قاطعیت به‌خرج داده شده، وادار به عقب‌نشینی شده است. وقتی مقاومت ایران با بیش از صد رشته افشاگری از پروژه‌های اتمی‌اش پرده برداشت و جامعه جهانی البته با تأخیر در مقابل آن ایستاد، مجبور شد یك گام عقب بنشیند. اما آن‌چه هم كه به‌خاطر لغو تحریم‌ها به‌دست آورده، اساسا خرج جنگ سوریه و حفظ بشار اسد كرده و هیچ چیز به مردم نرسیده است. 
ما ایرانی می‌خواهیم كه تمامی آحاد مردم از حقوق یکسان برخوردار باشند. آزادی احزاب، آزادی‌های فردی برای همه اقشار و طبقات و برابری زن و مرد تضمین شده باشد. برابری زن و مرد و مشارکت فعال و برابر زنان در رهبری سیاسی جامعه، لازمه دمکراسی و پیشرفت است. ما خواهان جدایی دین از دولت هستیم. آنچه در ایران فردا تعیین تكلیف می‌كند رأی مردم و انتخابات آزاد است. حقوق ملیت‌های مختلف باید با خودمختاری داخلی در چارچوب ایران واحد و یکپارچه تأمین شود.
آخوندهای حاكم، بالاترین سوءاستفاده را از نام اسلام و شیعه کردند. آن‌ها بزرگ‌ترین دشمن اسلام، چه شیعه و چه سنی هستند. آن‌ها بیشترین کشتار را هم از شیعیان و هم اهل سنت كرده‌اند. ۱۲۰هزار شهید مردم ایران اغلب‌شان شیعه هستند. آخوندهای حاكم پدرخوانده داعش هستند. داعش جنایت، خونریزی و فساد آن‌هم به نام دین را از آن‌ها آموخته است.
مجاهدین از اسلام واقعی یعنی اسلام صلح، دوستی، برادری و آزادی دفاع می‌كنند. ما در نقطه مقابل آخوندهای حاكم به لااکراه فی الدین معتقدیم...
برای دیدن ویدئوی کامل این مصاحبه این‌جا کلیک کنید.







یونیسف: کشته و مجروح شدن بیش از ۳۰۰ کودک طی ۵روزگذشته در حلب


یونیسف ، صندوق کودکان ملل متحد، روز چهارشنبه، هفتم مهر طی بیانیه‌یی اعلام کرد: طی پنج روز گذشته بیش از ۹۶ کودک در شرق حلب کشته شده و بیش ۲۲۰ کودک مجروح شده‌اند.

جاستین فورسیت، قائم‌مقام مدیر اجرایی یونیسف گفت: «کودکان شهر حلب به‌دنبال حملات نظامی پی‌درپی در این شهر در یک «کابوس واقعی گیر شده‌اند.» 

وی افزود: «میزان شوک و رنجی که کودکان در حلب تجربه می‌کنند «قطعا بدترین چیزی است که دیده‌ایم.» 

در بیانیه یونیسف آمده است: وضعیت بهداشت در مناطقی از حلب که در دست مخالفان بشار اسد قرار دارند بسیار وخیم است و در منطقه‌یی که حدود ۲۵۰ هزار نفر در آن هستند، تنها ۳۰ دکتر در آن باقی مانده‌اند.

خاطرنشان می‌شود نماینده فرانسه در سازمان ملل‌متحد روز چهارشنبه در یک نشست شورای امنیت این سازمان با اشاره به بمباران عمدی دو بیمارستان در شرق حلب گفت: «اگر اینها جرایم جنگی نیستند، پس جرایم جنگی چه هستند!» 

فرانسه همچنین روز چهارشنبه اعلام کرد در تلاش برای دستیابی به قطعنامه‌یی جدید در سازمان ملل است تا آتش‌بس در حلب برقرار شود.

Wednesday, September 28, 2016

این بذر ها به خاک نمی ماند خون است و ماندگار



ستارگان…
از : محمود نیشابوری
آسمان، نیلی کشورم  دیگر آبی نیست!
خونین و سرشته بخون است!
 در سرزمین من دیگر باران نمی بارد،
اما، باران خون، بی وقفه…
÷÷÷÷
ستارگان آسمان وطنم لاله گون است
نگاه کن ستاره ها بیشمارانند و زیبا تر ینان!
 پر نور تر و با شکوه تر
÷÷÷÷
خاک، جای جای وطنم در همه جا،
 به خون دلاران و مجاهدین
رنگین است!
گر خاک را بنگری!
خاک نمی بینی، بلکه زر ناب را
آری این خاک نیست،
 این افتخار یک خلق است،
که می نازد به خاک و قهرمانان، بی نشانش
درود ، درود
ستارگان…

آسمان، نیلی کشورم  دیگر آبی نیست!
خونین و سرشته بخون است!
 در سرزمین من دیگر باران نمی بارد،
اما، باران خون، بی وقفه…
÷÷÷÷
ستارگان آسمان وطنم لاله گون است
نگاه کن ستاره ها بیشمارانند و زیبا تر ینان!
 پر نور تر و با شکوه تر
÷÷÷÷
خاک، جای جای وطنم در همه جا،
 به خون دلاران و مجاهدین
رنگین است!
گر خاک را بنگری!
خاک نمی بینی، بلکه زر ناب را
آری این خاک نیست،
 این افتخار یک خلق است،
که می نازد به خاک و قهرمانان، بی نشانش
درود ، درود





در روز 3 شهریور 95 احمدی‌نژاد با خامنه‌ای یک دیدار خصوصی داشت که در این دیدار به‌جز خامنه‌ای و احمدی‌نژاد آخوند محمد گلپایگانی رئیس دفتر خامنه‌ای نیز حضور داشت. در این جلسه در مورد انتخابات ریاست جمهوری رژیم که در خرداد 96 برگزار می‌شود گفتگو کردند.

خامنه‌ای شرایط کشور را تشريح و تهدید دوقطبی شدن انتخابات در این شرایط را زمینه ايجاد قیام همانند سال 88 ارزیابی نمود و در همین رابطه به احمدی‌نژاد توصیه می‌کند که کاندید نشود.

احمدی‌نژاد که برای گرفتن تائيد خامنه‌ای حتی به‌صورت ضمنی برای کاندیداتورش خیز برداشته بود این توصیه خامنه‌ای به مذاقش خوش نیامد و لذا بعد از 3 شهریور فعالیت‌هایش برای کاندیداتوری را تعطیل نکرد. خامنه‌ای که تجربه عدم پذیرش توصیه خصوصی به احمدی‌نژاد برای معاون اول نکردن رحیم مشاعی را داشت که احمدی‌نژاد توجهی به آن نکرده بود، برای مقابله با این بی‌اعتنائی احمدی‌نژاد به این توصیه، از آخوند گلپایگانی خواست که محتوای این ملاقات را به رسانه‌ها درز بدهد.

علیرغم انتشار خبر توصیه خامنه‌ای به عدم شرکت احمدی‌نژاد، در انتخابات رياست جمهوري، احمدی‌نژاد و باندش آن را شایعه نامیدند و حاضر به اعلام به انصرف از كانديداتوري بطور علني نشد،

به‌ناچار خامنه‌ای ناچار شد که در روز یکشنبه 4 مهر و دوشنبه 5 مهر به بهانه درس خارج فقه، به صحنه بیاید و با دجال بازی گفت: «شایعه‌پراکنی‌ها مضرات بزرگ‌تری دارد، غالباً هم وقتی نقل می‌کنند، دقیق نقل نمی‌کنند.» بدون اینکه نامی از مسئول دفترش ببرد و اینکه خودش به او گفته درز بدهد، گفت که یک فرد «حرفی که به او به‌عنوان امانت سپردند آن را به اصدقای خودش هم نمی‌گوید.»!

اما ازآنجاکه از این مبهم گوئی احمدی‌نژاد و باندش میدان توجیه بیشتری پیدا کردند، خامنه‌ای مجبور شد که امروز مجدداً وارد صحنه شده و صریح‌تر بگوید: «خب بله، یک‌نفری، یک آقایی آمده پیش من، من هم به ملاحظهٔ صلاح حال خود آن شخص و صلاح حال کشور به ایشان گفتم که شما در فلان قضیه شرکت نکنید. نگفتیم هم شرکت نکنید، گفتیم صلاح نمی‌دانیم شما شرکت کنید. این را گفتیم. خب یک‌چیز عادی است..»خامنه‌ای که مشخص بود از اوج‌گیری تضادها وحشت دارد که به قیام همانند 88 تبدیل شود، از موضع ضعف و تزلزل اضافه کرد: «ما هم اوضاع کشور را خب، غالباً بیشتر از اغلب افراد آشنا هستیم. آدم‌ها هم، به‌خصوص آدم‌هایی که صدها جلسه با ما نشستند و برخاستند بیشتر و بهتر از دیگران می‌شناسیم. باملاحظهٔ حال مخاطب و اوضاع کشور به یک آقایی انسان توصیه می‌کند که آقا شما اگر توی این مقوله وارد شدید این دوقطبی در کشور ایجاد می‌شود. دوقطبی در کشور مضر است به حال کشور. من صلاح نمی‌دانم شما وارد بشوید. بله، این چیز خیلی مهمی که نیست. این یک‌چیز خیلی طبیعی است، خیلی ساده است. بله، ما این توصیه را به یکی از آقایان، به یکی از برادران کردیم. خب حالا این مایهٔ اختلاف بشود بین برادران مؤمن، یکی بگوید فلانی گفته، یکی بگوید نگفته، یکی بگوید چرا پشت بلندگو نگفته؟ خب حالا این هم‌پشت بلندگو.».

حال باید دید که احمدی‌نژاد رسماً از کاندیداتوری کنار می‌کشد یا همچون خانه‌نشینی‌اش در سال 90 به رودرروئی با خامنه‌ای طلسم شکسته ادامه می‌دهد تا خامنه‌ای ناچار شود با جنتی و شورای نگهبانش او را کنار بگذارد؟

جمشید پیمان:‌ سرگردانی حاکمیت آخوندی در توفان سرنگونی


مجاهدین به یمن مجاهدت هایشان، مبارزه شان، فداکاری هایشان، خطر پذیری هایشان و قبول همه ی (بلا استثناء: هــــمــــه ی) هزینه های مادی و معنوی،سر انجام به سلامت و با افتخار، همگی قرارگاه لیبرتی و خاک عراق را ترک کردند.
ـــ علی رغم تمامی توطئه های سرشار از رذالت و فرومایگی گردانندگان رژیم جمهوری اسلامی و دم و دنبالچه هایشان در سراسر جهان و با وجود سنگ اندازی ها و کارشکنی ها و مزاحمت های بریده مزدوران و خود فروختگان و آدم فروشان و توابان سیاسی رنگارنگ (و البته همگی با مزد و بی مزد در همسوئی با حاکمیت جنایتکار آخوندی)، این جا به جائی عظیم و تاریخی محقق شد و مردم آخوند زده ایران و همه ی عاشقان آزادی را از دل و جان شادمان ساخت.
ـــ حاکمیت آخوندی اکنون خاک بر سر ریزان،آه و ناله اش بلند شده است که چرا قدر روزهائی را که مجاهدین در لیبرتی اسیر و در محاصره و کنترل نیروهای دست نشانده اش بودند ندانست و از فرصت استفاده کافی و وافی نبرد و مجاهدین را تمام کش و تا به آخر کش نکرد. نه اینکه نشسته بود و تماشا می کرد و خوابش برده بود و یا دست به دست می کرد ؟ نه، این رژیم درمانده ی عاجز،هر چه از دستش بر می آمد انجام داد ولی بیشتر از آنچه کرد زورش نرسید؛
وابستگان و سر سپردگان و گوش به فرمان های جنایتکارش در عراق،لیبرتی ــ و پیش از آن اشرف ــ را موشک باران کردند، تهاجم مستقیم و بلاواسطه ترتیب دادند، محاصره غذائی و پزشکی کردند، آب و برق را قطع کردند. خود رژیم برای مجاهدین خانواده تراشید و نه یکی و نه ده تا، صدتا صدتا برای تخریب اعصاب و درهم کوبی روحیه رزمندگان ارتش آزادی، به پشت درهای اشرف و لیبرتی گسیل داشت. در کشورهای اروپائی و آمریکا نیز مزدوران و عواملش و دشمنان رنگارنگ مجاهدین را چه به شکل مادی و تدارکاتی و چه پشتیبانی تبلیغاتی، بسیج کرد تا انواع و اقسام کمپین های تخریبی در پوش دفاع از حقوق طبیعی مجاهدین لیبرتی و یا نجات آنها از دست رهبران سازمان و یا بیرون آوردن مجاهدین از لیبرتی و عراق، توطئه هایش را تکمیل کنند و به فرجام برسانند (همه ی این اهداف خواست مستقیم و بی زاویه و بدون درز و منفذ رژیم جمهوری اسلامی بود). اما هیچکدامشان نه به جائی راه بردند و نه برای رژیم آخوندی و نوکران رنگارنگش آبی گرم کردند.
ـــ نمی دانم این جمله را چه کسی گفته است که مجاهدین بی سلاح برای نظام آخوندی به مراتب خطر ناک تراز مجاهدین با سلاح هستند. امروز می توان مصداق این جمله و قانون طلائی را در واکنش های ترس و غیظ آلود سردمداران نظام و یار و یاوران مفلوک تر از آنها و بریده های خائن (منفک می کنم بریده خائن را از بریده ی غیر خائن) و دفتر و دستک سازان و کمپین راه اندازان قلابی و عملن و یا رسمن در خط رژیم آخوندی و نیز دشمنان فصلی، موسمی و همیشگی و بالاخره پاره ای دایه نمای(فرق بسیار است میان دایه و دایه نما!) دلسوز تر از مادر را به وضوح مشاهده کرد. هنوز آخرین هواپیمای حامل مجاهدین، مسافرانش را در آلبانی پیاده نکرده است که می بینیم بورشدگان رنگارنگ ـــ که علاوه بر پشتیبانی مادی و غیر مادی رژیم، سرمایه عظیمی از وقاحت با خود دارند، روی خط های شبکه های تلویزیونی و رادیوئی دولتی و خصوصی در کشورهای مختلف آمده اند و با عنوان کارشناس و مجاهد سابق و برادر مجاهد قبلی و خواهر مجاهد فعلی و پسر خاله ی همسر جدا شده و دختر خاله ی همسر جدا نشده… ضمن تلاش برای جبران کم کاریهای قبلی و ترمیم زخم عمیقی که بر دل و جانشان نشسته، در جهت تضعیف و تخریب مجاهدین، خط جدید رژیم جمهوری اسلامیی را تعریف و تشریح می می کنند.
باکی نیست، بگذار دست و پا بزنند. اما واقعیت این است که مجموعه نظام آخوندی در شرائط کنونی بیشتر به پشه ای می ماند که در هوای امروز ایران گرفتار توفان سرنگونی گشته است. و من پیشتر هم تاکید کرده ام که:
“در توفان پشه ها پرواز نمی کنند، پرتاب می شوند”